Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lateral water hazard
U
مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
flat race
U
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
water hazard
U
مانع ابی در مسیر گوی گلف
grazing point
U
نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
burn
U
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns
U
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
piquet
U
یکجور بازی ورق که برکهای از7دران بکارنمیرود
trial
U
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
U
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
parallelism
U
موازات
obstructions
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
lateral route
U
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
cards
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
aileron station
U
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
hedgehogs
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
bar automatic
U
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
dammed
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
obstructor
U
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
shields
U
مانع
drawback
U
مانع
encumbrance
U
مانع
hinder
U
مانع
restraints
U
مانع
obstacle
U
مانع
drawbacks
U
مانع
clogs
U
مانع
baulked
U
مانع
bar
U
مانع
snag
U
مانع
snagging
U
مانع
clogged
U
مانع
snags
U
مانع
dike
U
مانع
dead lock
U
مانع
clog
U
مانع
degage
U
بی مانع
hedge
U
مانع
hedged
U
مانع
constraint
U
مانع
hindered
U
مانع
hindering
U
مانع
balk
U
مانع
bars
U
مانع
curtains
U
مانع
barricading
U
مانع
handicaps
U
مانع
barricades
U
مانع
barricaded
U
مانع
baulks
U
مانع
barricade
U
مانع
baulking
U
مانع
balks
U
مانع
balking
U
مانع
balked
U
مانع
hinders
U
مانع
barrier
U
مانع
hedges
U
مانع
restraint
U
مانع
shield
U
مانع
encumbrances
U
مانع
pull back
U
مانع
barriers
U
مانع
preventive
U
مانع
handicap
U
مانع
pull-back
U
مانع
strait jacket
U
مانع
shackle
U
مانع
shackled
U
مانع
shackles
U
مانع
shackling
U
مانع
masking
U
مانع
stumbling block
U
مانع
stumbling blocks
U
مانع
interference
U
مانع
flight
U
مانع در دو
flight
U
مانع
set back
U
مانع
hurdle
U
مانع
preventor
U
مانع
strait jackets
U
مانع
block
U
مانع
pull-backs
U
مانع
hindrance
U
مانع
hindrances
U
مانع
massif
U
مانع
blocks
U
مانع
massifs
U
مانع
blocked
U
مانع
in the way
U
مانع
crests
U
مانع
swimmingly
U
بی مانع
impediment
U
مانع
hurdles
U
دو با مانع
hold back
U
مانع
impedient
U
مانع
impediments
U
مانع
impedimental
U
مانع
repellent
U
مانع
impeditive
U
مانع
repellents
U
مانع
hurdles
U
مانع
obstaele
U
مانع
stopped
U
مانع
hurdle
U
دو با مانع
stops
U
مانع
stop
U
مانع
stopping
U
مانع
crest
U
مانع
cresting
U
مانع
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
obstructing
U
مانع شدن
fetters
U
قید مانع
obstruction
U
ایجاد مانع
obstructed
U
مانع شدن
obstruct
U
مانع شدن
hinders
U
مانع شدن
withhold
U
مانع شدن
inhibit
U
مانع شدن
obstructs
U
مانع شدن
embargo
U
مانع محظور
withheld
U
مانع شدن
inhibits
U
مانع شدن
embargoes
U
مانع محظور
withholding
U
مانع شدن
stay
U
مانع عصاء
stayed
U
مانع عصاء
impeded
U
مانع شدن
watertight
U
مانع دخول اب
impede
U
مانع شدن
obstruction
U
مانع شدن
fettering
U
قید مانع
revoke
U
مانع شدن
debarred
U
مانع شدن
debarring
U
مانع شدن
debars
U
مانع شدن
impedes
U
مانع شدن
hindering
U
مانع شدن
stymie
U
مانع شدن
hindered
U
مانع شدن
stymied
U
مانع شدن
hinder
U
مانع شدن
stymieing
U
مانع شدن
debar
U
مانع شدن
legitimating
U
مانع مشروع
legitimates
U
مانع مشروع
fettered
U
قید مانع
revoked
U
مانع شدن
fetter
U
قید مانع
obstruction
U
مانع عایق
obstructions
U
ایجاد مانع
revokes
U
مانع شدن
obstructions
U
مانع شدن
obstructions
U
مانع عایق
legitimate
U
مانع مشروع
legitimated
U
مانع مشروع
stymies
U
مانع شدن
legitimate excuse
U
مانع مشروع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com