Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overseas
U
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
extraterritoriality
U
برون مرزی
extraterritorial
U
برون مرزی
exterritorial
U
برون مرزی
oversea
U
برون مرزی
exterritoriality
U
حقوق برون مرزی
extraterritoriality
U
حقوق برون مرزی
high seas
U
ابهای برون مرزی
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
abroad
خارج از کشور
oversea
U
خارج از کشور
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
internally or abroad
U
در داخل و خارج
[از کشور]
inbound traffic
U
مسیر خارج از کشور
outbound cargo
U
بار خارج از کشور
at home and abroad
U
در داخل و خارج
[از کشور]
to go abroad
U
به خارج
[از کشور]
رفتن
not valid abroad
U
در خارج
[از کشور]
معتبر نیست
My brother has gone abroad.
برادرم رفته خارجه
[خارج از کشور]
blocked cuurency
U
پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
to offshore something
U
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
aborted
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting
U
عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
bordered
U
خط مرزی
marginal
U
مرزی
boundaries
U
مرزی
border
U
خط مرزی
mete
U
: خط مرزی
bordering
U
خط مرزی
paralic
U
مرزی
borderline
U
مرزی
boundary
U
مرزی
critical frequency
U
فرکانس مرزی
limiting voltage
U
ولتاژ مرزی
cleavage plane
U
سطح مرزی
marginal test
U
ازمون مرزی
marginal consciousness
U
هشیاری مرزی
marginal checking
U
بررسی مرزی
marchland
U
زمین مرزی
frontier treaty
U
معاهده مرزی
frontier
U
خط فاصل مرزی
frontalier
U
یکان مرزی
frontalier
U
نیروهای مرزی
marginal check
U
برسی مرزی
marginal check
U
مقابله مرزی
boundary trench
U
نهرچه مرزی
borderline state
U
حالت مرزی
rubicon
U
مرز خط مرزی
border installations
U
تاسیسات مرزی
mete
U
سنگ مرزی
boundary conditions
U
شرایط مرزی
boundar trench
U
نهرچه مرزی
boundary effect
U
اثر مرزی
outpost
U
پایگاه مرزی
borderline schizophrenia
U
اسکیزوفرنی مرزی
border stone
U
سنگ مرزی
border land
U
زمین مرزی
outposts
U
پایگاه مرزی
boundary surface
U
سطح مرزی
boundary layer
U
لایه مرزی
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
laminar boundary layer
U
لایه مرزی خطی
borderline psychosis
U
روان پریشی مرزی
inland
U
درون مرزی داخله
barrier combat air patrol
U
گشتی مرزی هوایی
borderline mental deficiency
U
نقص عقلی مرزی
terry
U
سربازمدافع مرزی انگلیس
frontalier
U
جزو یکان مرزی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
surface boundary layer
U
لایه مرزی سطح
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal
U
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation
U
عقب ماندگی ذهنی مرزی
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
boundary
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
drop shot
U
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line
U
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
reynolds stress
U
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
extrados
U
برون سو
output
U
برون ده
outputs
U
برون ده
exogenous
U
برون زا
outhaul line
U
برون کش
outcrops
U
برون زد
outsides
U
برون
outside
U
برون
without
U
برون
outcrop
U
برون زد
extrapolations
U
برون یابی
extrapolation
U
برون یابی
outputs
U
برون داد
drive!
U
برون!
[با ماشین]
extroversion
U
برون گرایی
ectorderm
U
برون پوست
off line
U
برون خطی
exudation
U
برون نشست
extroverts
U
برون گرای
extrovert
U
برون گرای
copper extraction
U
برون کشیدن مس
ectoparasite
U
انگل برون زی
physiognomies
U
برون چهر
physiognomy
U
برون چهر
accommodation
U
برون سازی
accommodations
U
برون سازی
immigration
U
برون کوچی
exopsychic
U
برون روانی
exvia
U
برون زیست
effuent
U
برون ریز
effusions
U
برون تراوی
effusions
U
برون ریزی
exocrine
U
برون تراو
acting out
U
برون ریزی
eccentricity
U
برون مرکزی
eccentricities
U
برون مرکزی
exteroceptive
U
برون تنی
externality
U
برون بودگی
exogamy
U
برون پیوندی
exogenous variable
U
متغیر برون زا
exogamy
U
برون همسری
exogenous
U
برون زاد
exogenous
U
برون روینده
exogen
U
گیاه برون رو
suburban
U
برون شهری
exocathection
U
برون پردازی
epithelium
U
برون پوش
effusion
U
برون تراوی
effusion
U
برون ریزی
extratensive
U
برون نگر
out flow
U
برون ریز
extrajection
U
برون اندازی
extragalactic
U
برون کهکشانی
extrafusal
U
برون دوکی
evacuation
U
برون بری
evacuation
U
برون ریزی
egest
U
برون کردن
extracyclic
U
برون حلقهای
output
U
برون داد
suburb
U
برون شهر
outsight
U
برون بینی
superficial degradation
U
برون تباهی
purged
U
برون ریزی
discharge
U
برون ریزی
objective
U
برون ذات
objectivism
U
برون گرایی
discharges
U
برون ریزی
pericardium
U
برون شامه دل
self contained
U
برون بی نیاز
offline
U
برون خطی
purges
U
برون ریزی
emigration
U
برون کوچی
out group
U
برون گروه
purge
U
برون ریزی
objectives
U
برون ذات
outer directed
U
برون وابسته
outlier
U
برون هشته
the out ward eye
U
چشم برون
assignments
U
ماموریت
apostleship
U
ماموریت
duty
U
ماموریت
assignment
U
ماموریت
task
U
ماموریت
commissioning
U
:ماموریت
commission
U
:ماموریت
tasks
U
ماموریت
mission
U
ماموریت
missions
U
ماموریت
commissions
U
:ماموریت
errands
U
ماموریت
errand
U
ماموریت
extrapolate
U
برون یابی کردن
out of line coding
U
کدگذاری برون خطی
exosomatic method
U
روش برون تنی
offline storage
U
انباره برون خطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com