Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proportional tax
U
مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demurrage
U
جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
contractual interest
U
بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
it is to be noted that
U
باید توجه کردکه
notwithstanding
U
بدون توجه
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
free of tax
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
Without regard for prices .
U
بدون توجه به قیمتها
without respect to the result
U
بدون توجه به نتیجه
uninterested
U
بی دخل وتصرف بدون توجه
branches
U
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch
U
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
value
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
goby
U
عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
values
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata
U
شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
absolute address
U
مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
absolute address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
blind transportation
U
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
backgrounds
U
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background
U
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
perverse verdict
U
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
industrial union
U
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
doctrinaire
U
کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
textile
U
زیر دست
[احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
floating
U
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
to be exposed to a constant stream of something
U
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte
U
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
unmodified instruction
U
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
inherent addressing
U
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
U
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
cash discount
U
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
levied
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
advertency
U
توجه
mindfulness
U
توجه
advertence
U
توجه
adverence
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
keeps
U
توجه
turn to
U
توجه
tendance
U
توجه
keep
U
توجه
heedfulness
U
توجه
heedfully
U
با توجه
mindfully
U
با توجه
assiduity
U
توجه
attention to orders
U
توجه
regard
U
توجه
regarded
U
توجه
regards
U
توجه
care
U
توجه
cares
U
توجه
re
U
با توجه به
re-
U
با توجه به
NB
U
توجه!
attention
U
توجه
cared
U
توجه
attentions
U
توجه
attentiveness
U
توجه
heeds
U
توجه
heeding
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
heeded
U
توجه
heed
U
توجه
noting
U
توجه
remarked
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
attendance
U
توجه
remarks
U
توجه
remarking
U
توجه
listless
U
بی توجه
remark
U
توجه
note
U
توجه
oblivious
U
بی توجه
listlessly
U
بی توجه
notes
U
توجه
attendances
U
توجه
tithing
U
مالیات ده یک
gabel
U
مالیات
taxed
U
مالیات
impost
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
taxation
U
مالیات
Scot
U
مالیات
tax
U
مالیات
cess
U
مالیات
taxes
U
مالیات
sess
U
مالیات
in due f.
U
باید
must
U
باید
ought
U
باید
outh
U
باید
there is a rule that...
U
که باید.....
should
U
باید
to have to
U
باید
the f. of a table
U
باید
maun
U
باید
shall
U
باید
inattention
U
عدم توجه
get with it
<idiom>
U
توجه کردن
favoured
U
طرف توجه
field of attention
U
میدان توجه
wistfully
U
با دقت و توجه
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
figure on
U
توجه کردن
unwitting
U
بی توجه بی هوش
detraction
U
کاهش توجه
hereto
<adv.>
U
با توجه به این
devil may care
U
بی توجه به مقام
Your attention please.
U
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
unscrupulous
U
بی توجه به نیک و بد
cautions
U
توجه کنید
favor
U
توجه مرحمت
inattention
U
فقدان توجه
eye catcher
U
چیزجالب توجه
safe keeping
U
حفافت توجه
pay respect to
U
توجه داشتن به
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
oyez
U
توجه کنید
strikingly
U
قابل توجه
striking
U
قابل توجه
observingly
U
از روی توجه
nota bene
U
توجه شود
nota bene
U
قابل توجه
concerning this
<adv.>
U
با توجه به این
notable
U
جالب توجه
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
take care of
U
توجه کردن از
tendencies
U
توجه استعداد
perpend
U
توجه کردن
noticeable
U
قابل توجه
on this
<adv.>
U
با توجه به این
favored
U
توجه مرحمت
favoring
U
توجه مرحمت
favors
U
توجه مرحمت
favour
U
توجه مرحمت
favouring
U
توجه مرحمت
see after
U
توجه داشتن به
self care
U
توجه از خود
favours
U
توجه مرحمت
hereunto
<adv.>
U
با توجه به این
noteworthy
U
قابل توجه
focal point
U
کانون توجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com