English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excessive taxation U مالیات بندی بیش از حد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
taxation U مالیات بندی مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levied U مالیات بندی
levies U مالیات بندی مالیات
levies U مالیات بندی
levy U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی
levying U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی
benefit theory of taxation U نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
double taxation U مالیات بندی مضاعف
Other Matches
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levying U اخذ مالیات مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
sess U مالیات
taxes U مالیات
tithing U مالیات ده یک
taxed U مالیات
tax U مالیات
taxation U مالیات
Scot U مالیات
gabel U مالیات
gabelle U مالیات
cess U مالیات
impost U مالیات
assessed U مالیات بستن به
tax exempt U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
tax free U بخشوده از مالیات
tax farmer U مستاجر مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
assessed U مالیات بستن بر
taxless <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
assesses U مالیات بستن بر
assesses U مالیات بستن به
tax free U معاف از مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
assessing U مالیات بستن به
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax incidence U عارضه مالیات
tax in kind U مالیات جنسی
assessing U مالیات بستن بر
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
tax function U تابع مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
tax cuts U کاهش مالیات
tax increase U افزایش مالیات
tax base U ماخذ مالیات
wage tax U مالیات بر مزد
succession duties U مالیات برارث
surtax U اضافه مالیات
surtax U مالیات اضافی
tax deduction U کاهش مالیات
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
assess U مالیات بستن به
assess U مالیات بستن بر
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
tax equation U معادله مالیات
tax effect U اثر مالیات
poll tax U مالیات سرانه
ratepayer U مالیات دهنده
death duties U مالیات بر ارث
total tax load U کل بار مالیات
levied U وضع مالیات
levied U وصول مالیات
assessments U براورد مالیات
assessments U تعیین مالیات
the rear vassals U مالیات دهندگان
assessment U براورد مالیات
death duty U مالیات بر ارث
ratepayers U مالیات دهنده
direct taxation U مالیات مستقیم
direct tax U مالیات مستقیم
impose U مالیات بستن بر
imposes U مالیات بستن بر
excise U مالیات بستن بر
scot-free U معاف از مالیات
scot free U معاف از مالیات
tax year مالیات سالانه
excise duties U مالیات غیرمستقیم
yield tax U مالیات بر عایدی
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
wealth tax U مالیات بر ثروت
assessment U وضع مالیات
assessment U تعیین مالیات
levy U وضع مالیات
levy U وصول مالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
levying U وضع مالیات
tax load U بار مالیات
levying U وصول مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
tax rate U نرخ مالیات
levies U وضع مالیات
levies U وصول مالیات
Scot U مالیات بستن بر
taxes in kind U مالیات جنسی
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
tax refund U بازپرداخت مالیات
real estate tax U مالیات بر مستغلات
proportional tax U مالیات نسبی
proportional tax U مالیات تناسبی
commercial tax U مالیات بازرگانی
property tax U مالیات دارایی
property tax U مالیات مستقلات
compulsory levies U مالیات اجباری
progressive taxation U مالیات تصاعدی
progressive tax U مالیات تصاعدی
profits tax U مالیات بر سود
profit tax U مالیات بر سود
death tax U مالیات بر ارث
deductible U مالیات پذیر
double taxation U مالیات مضاعف
duty free U معاف ار مالیات
per head tax U مالیات سرانه
proportional taxation U مالیات تناسبی
surcharges U مالیات اضافی
occupation tax U مالیات اصناف
tax U مالیات گرفتن از
quint U مالیات پنج یک
taxation U وضع مالیات
taxable U مشمول مالیات
taxable U مالیات بردار
capital levy U مالیات برسرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
capital tax U مالیات بر سرمایه
capitation taxes U مالیات سرانه
tax-free U بخشوده از مالیات
tax evasion U فرار از مالیات
estate duty U مالیات ارث
estate tax U مالیات بر املاک
levy tax U وضع مالیات
highway user tax U مالیات حق عبور
levier U مالیات وصول کن
impost U مالیات بر واردات
incidence of taxation U انتقال مالیات
incidence of taxation U اثر مالیات
surcharge U مالیات اضافی
leviable U وضع مالیات
inheritance tax U مالیات بر ارث
leviable U مالیات بستنی
land tax U مالیات بر زمین
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات زمین
levying of taxes U وضع مالیات
liable to tax U مشمول مالیات
corporation tax U مالیات بر شرکتها
estate tax U مالیات مستغلات
excise tax U مالیات بر مصرف
excise taxes U مالیات بر فروش
exemption from taxation U معافیت از مالیات
export tax U مالیات بر صادرات
octroi U مالیات دم دروازه
occupation tax U مالیات شغل
nuisance tax U مالیات پردردسر
free of tax U بدون مالیات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com