English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surtax U مالیات بر درامد اضافی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
income tax U مالیات بر درامد
income taxes U مالیات بر درامد
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
taxable income U درامد مشمول مالیات
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
surtax U مالیات اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharge U مالیات اضافی
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
makings U درامد
emoluments U درامد
remunerative U پر درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
comings in U درامد
income U درامد
earnings U درامد
total income U درامد کل
earning U درامد
emolument U درامد
total revenue U درامد کل
revenue U درامد
proceeds U درامد
means U درامد
admission U درامد
admissions U درامد
returning U درامد
returns U درامد
hatch U درامد
hatched U درامد
gainings U درامد
hatches U درامد
returned U درامد
return U درامد
prelusion U درامد
means U توانائی درامد
temporary income U درامد موقتی
net income U درامد خالص
tax revenue U درامد مالیاتی
to bring a return U درامد دادن
revenue sharing U سهیم در درامد
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
municipal revenue U درامد شهرداری
total revenue curve U منحنی درامد کل
earns U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
earn U درامد داشتن
unearned revenue U درامد نامکتسب
mean income U درامد متوسط
median income U درامد میانی
total revenue function U تابع درامد کل
unearned revenue U درامد باداورده
transfer income U درامد انتقالی
national income U درامد ملی
transitory income U درامد انتقالی
money income U درامد پولی
median income U درامد متوسط
gross income U درامد ناخالص
imputed income U درامد انتسابی
personal income U درامد سرانه
economic income U درامد اقتصادی
earnings per share U درامد هر سهم
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
income analysis U تحلیل درامد
disposable income U درامد دریافتی
income and expenditure U درامد و هزینه
deferred credits U درامد پس افتاده
income consumption curve U منحنی درامد
income determination U تعیین درامد
imputed income U درامد ضمنی
personal income U درامد شخصی
ordinary income U درامد عادی
notional income U درامد خیالی
notional income U درامد فرضی
flow of income U گردش درامد
flow of income U جریان درامد
fixed income U درامد ثابت
illicit earning U درامد نامشروع
immoral earning U درامد نامشروع
per capita income U درامد سرانه
imperial decree U درامد نامشروع
permanent income U درامد دائمی
current income U درامد جاری
income leakage U نشت درامد
net revenue U درامد خالص
revenue function U تابع درامد
revenue sources U منابع درامد
it proved false U دروغ درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
sinfonia U پیش درامد
internal revenue U درامد داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
preludes U پیش درامد
prelude U پیش درامد
stream of income U جریان درامد
deduction from income U کسور درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
actual income U درامد واقعی
nominal income U درامد اسمی
income leakage U کسر درامد
income per capita U درامد سرانه
psychic income U درامد بی دردسر
real income U درامد واقعی
incremental revenue U درامد نهائی
benefice U درامد کلیسایی
marginal income U درامد نهائی
average revenue U درامد متوسط
attachment of earnings U توقیف درامد
relative income U درامد نسبی
marginal revenue U درامد نهائی
annual income U درامد سالانه
annual earnings U درامد سالانه
supplementary income U درامد تکمیلی
prologues U پیش درامد
auras U پیش درامد
broken-down U ازپای درامد
overtures U پیش درامد
overture U پیش درامد
broken down U ازپای درامد
meaner U منابع درامد
prologue U پیش درامد
mean U منابع درامد
meanest U منابع درامد
aura U پیش درامد
nonmonetary income U درامد غیر پولی
deferred income U پیش دریافت درامد
windfall income U درامد باد اورده
budget U حساب درامد وخرج
depleting U تقلیل درامد ملی
current income U درامد یک سال مالی
deplete U تقلیل درامد ملی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
depleted U تقلیل درامد ملی
circular flow of income U جریان دوری درامد
disposable income U درامد قابل تصرف
factor earnings U درامد عوامل تولید
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
personal distribution U توزیع درامد فردی
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
earned income U درامد تحصیل شده
gross national income U درامد ناخالص ملی
unearned income U درامد باد اورده
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
dissaving U مصرف بیش از درامد
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
revenue U درامد سود سهام
depletion U تقلیل درامد ملی
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
wage income U درامد بشکل دستمزد
depletes U تقلیل درامد ملی
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
net national income U درامد خالص ملی
average revenue product U درامد متوسط محصول
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com