Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poor rate
U
مالیات برای نگاهداری بی نوایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
the poor
U
بی نوایان
house of refuge
U
پناه گاه بی نوایان
maundy
U
ایین شستن پای بی نوایان
overseer of the poor
U
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
pontage
U
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
subsidy
U
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
keep
U
نگاهداری
keeps
U
نگاهداری
maintenance
U
نگاهداری
support
U
نگاهداری
subsistence
U
نگاهداری
retention
U
نگاهداری
internment
U
نگاهداری
holds
U
چسبیدن نگاهداری
retentiveness
U
نیروی نگاهداری
maintainable
U
قابل نگاهداری
hold
U
چسبیدن نگاهداری
irretentive
U
ناتوان در نگاهداری
to give support to
U
نگاهداری کردن
normal maintenance
U
نگاهداری بهنجار
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
poise
U
ثبات نگاهداری
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
baby-sat
U
از بچه نگاهداری کردن
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
baby-sitting
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sits
U
از بچه نگاهداری کردن
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
baby sit
U
از بچه نگاهداری کردن
retainers
U
حکم نگاهداری و ضبط
retainer
U
حکم نگاهداری و ضبط
baby-sit
U
از بچه نگاهداری کردن
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nurseries
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nursery
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
warren
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
bandbox
U
جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
warrens
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
sacristy
U
محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
flying shore
U
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cess
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
taxes
U
مالیات
taxed
U
مالیات
sess
U
مالیات
taxation
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
Scot
U
مالیات
impost
U
مالیات
gabel
U
مالیات
tax
U
مالیات
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
imposes
U
مالیات بستن بر
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
taxable
U
مالیات بردار
surtax
U
اضافه مالیات
export tax
U
مالیات بر صادرات
after tax
U
پس از وضع مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
gift tax
U
مالیات برهبه
taxes
U
مالیات گرفتن از
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
taxable
U
مشمول مالیات
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
surtax
U
مالیات اضافی
excise
U
مالیات بستن بر
tax-free
U
بخشوده از مالیات
income tax
U
مالیات برعایدات
liable to tax
U
مشمول مالیات
profits tax
U
مالیات بر سود
gabelle
U
مالیات نمک
income tax
U
مالیات بر درامد
assessor
U
ممیز مالیات
levied
U
وضع مالیات
burdensome tax
U
مالیات مزاحم
quint
U
مالیات پنج یک
direct tax
U
مالیات مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
tax evasion
U
فرار از مالیات
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
rental tax
U
مالیات مستغلات
shift of a tax
U
انتقال مالیات
tax shifting
U
انتقال مالیات
death duties
U
مالیات بر ارث
levying of taxes
U
وضع مالیات
death duty
U
مالیات بر ارث
tax
U
مالیات گرفتن از
sales tax
U
مالیات فروش
sales tax
U
مالیات بر فروش
basis of tax
U
ماخذ مالیات
leviable
U
وضع مالیات
octroi
U
مالیات دم دروازه
leviable
U
مالیات بستنی
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
ratepayer
U
مالیات دهنده
property tax
U
مالیات مستقلات
free of tax
U
بدون مالیات
sale tax
U
مالیات بر فروش
occupation tax
U
مالیات اصناف
proportional tax
U
مالیات تناسبی
land tax
U
مالیات ارضی
neutral tax
U
مالیات بی طرف
levier
U
مالیات وصول کن
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
occupation tax
U
مالیات شغل
property tax
U
مالیات دارایی
proportional tax
U
مالیات نسبی
neutral tax
U
مالیات خنثی
land tax
U
مالیات بر زمین
impose
U
مالیات بستن بر
taxed
U
مالیات گرفتن از
levy tax
U
وضع مالیات
estate duty
U
مالیات بر ارث
Scot
U
مالیات بستن بر
excise taxes
U
مالیات بر فروش
regressive tax
U
مالیات نزولی
gabel
U
مالیات نمک
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
scatt
U
مالیات عوارض
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
ratepayers
U
مالیات دهنده
kiln tax
U
مالیات فخاری
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
estate tax
U
مالیات مستغلات
estate tax
U
مالیات بر املاک
tax year
مالیات سالانه
estate duty
U
مالیات ارث
excise tax
U
مالیات بر مصرف
taxation
U
وضع مالیات
highway user tax
U
مالیات حق عبور
taxes in kind
U
مالیات جنسی
tax effect
U
اثر مالیات
taxpayers
U
مالیات دهنده
taxpayers
U
مالیات پرداز
taxpayer
U
مالیات بده
assessment
U
تعیین مالیات
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
taxpayer
U
مالیات دهنده
assessment
U
وضع مالیات
assessment
U
براورد مالیات
land tax
U
مالیات زمین
assess
U
مالیات بستن به
tax equation
U
معادله مالیات
total tax load
U
کل بار مالیات
profit tax
U
مالیات بر سود
levying
U
مالیات بندی
tax base
U
ماخذ مالیات
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
assessed
U
مالیات بستن به
assessed
U
مالیات بستن بر
wage tax
U
مالیات بر مزد
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
tax deduction
U
کاهش مالیات
taxpayers
U
مالیات بده
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
surcharges
U
مالیات اضافی
surcharge
U
مالیات اضافی
tax farmer
U
مستاجر مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com