Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
occupation tax
U
مالیات اصناف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trade union
U
اتحادیه اصناف
trade unions
U
اتحادیه اصناف
trades unions
U
اتحادیه اصناف
guildhall
U
محل اجتماع اصناف
guildhalls
U
محل اجتماع اصناف
borough justice
U
عضو خانه اصناف
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
guild
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
trade unionism
U
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
guild hall
U
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
sess
U
مالیات
Scot
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
impost
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
gabel
U
مالیات
cess
U
مالیات
tax
U
مالیات
taxes
U
مالیات
taxation
U
مالیات
taxed
U
مالیات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
property tax
U
مالیات مستقلات
duty free
U
معاف ار مالیات
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
profits tax
U
مالیات بر سود
profit tax
U
مالیات بر سود
estate duty
U
مالیات بر ارث
per head tax
U
مالیات سرانه
octroi
U
مالیات دم دروازه
estate duty
U
مالیات ارث
occupation tax
U
مالیات شغل
property tax
U
مالیات دارایی
double taxation
U
مالیات مضاعف
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
capitation taxes
U
مالیات سرانه
regressive tax
U
مالیات نزولی
quint
U
مالیات پنج یک
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
compulsory levies
U
مالیات اجباری
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
death tax
U
مالیات بر ارث
deductible
U
مالیات پذیر
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
proportional tax
U
مالیات نسبی
proportional tax
U
مالیات تناسبی
neutral tax
U
مالیات خنثی
estate tax
U
مالیات بر املاک
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
gabel
U
مالیات نمک
land tax
U
مالیات ارضی
gabelle
U
مالیات نمک
land tax
U
مالیات زمین
kiln tax
U
مالیات فخاری
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
incidence of taxation
U
اثر مالیات
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
impost
U
مالیات بر واردات
gift tax
U
مالیات برهبه
free of tax
U
بدون مالیات
land tax
U
مالیات بر زمین
leviable
U
مالیات بستنی
estate tax
U
مالیات مستغلات
excise tax
U
مالیات بر مصرف
neutral tax
U
مالیات بی طرف
mise
U
مالیات خرج
liable to tax
U
مشمول مالیات
excise taxes
U
مالیات بر فروش
levying of taxes
U
وضع مالیات
levy tax
U
وضع مالیات
levier
U
مالیات وصول کن
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
leviable
U
وضع مالیات
export tax
U
مالیات بر صادرات
highway user tax
U
مالیات حق عبور
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
regressive taxation
U
مالیات نزولی
tax base
U
ماخذ مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax effect
U
اثر مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
succession duties
U
مالیات برارث
single tax
U
مالیات واحد
rental tax
U
مالیات مستغلات
sale tax
U
مالیات بر فروش
sales tax
U
مالیات فروش
sales tax
U
مالیات بر فروش
scatt
U
مالیات عوارض
shift of a tax
U
انتقال مالیات
tax shifting
U
انتقال مالیات
single tax
U
مالیات انفرادی
tax function
U
تابع مالیات
tax in kind
U
مالیات جنسی
tax incidence
U
عارضه مالیات
ratepayer
U
مالیات دهنده
ratepayers
U
مالیات دهنده
tax year
مالیات سالانه
yield tax
U
مالیات بر عایدی
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
tax increase
U
افزایش مالیات
tax load
U
بار مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
taxes in kind
U
مالیات جنسی
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
total tax load
U
کل بار مالیات
wage tax
U
مالیات بر مزد
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
poll tax
U
مالیات سرانه
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
assesses
U
مالیات بستن بر
assessed
U
مالیات بستن به
assessed
U
مالیات بستن بر
assess
U
مالیات بستن به
assess
U
مالیات بستن بر
assesses
U
مالیات بستن به
Scot
U
مالیات بستن بر
death duties
U
مالیات بر ارث
death duty
U
مالیات بر ارث
income tax
U
مالیات بر درامد
imposes
U
مالیات بستن بر
income tax
U
مالیات برعایدات
impose
U
مالیات بستن بر
assessing
U
مالیات بستن به
assessing
U
مالیات بستن بر
assessment
U
تعیین مالیات
assessment
U
وضع مالیات
assessment
U
براورد مالیات
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
levied
U
وضع مالیات
levy
U
وصول مالیات
levy
U
وضع مالیات
levied
U
وصول مالیات
levies
U
مالیات بندی
levies
U
وصول مالیات
levies
U
وضع مالیات
levy
U
مالیات بندی
assessments
U
تعیین مالیات
assessments
U
وضع مالیات
assessments
U
براورد مالیات
levying
U
مالیات بندی
scot free
U
معاف از مالیات
scot-free
U
معاف از مالیات
direct tax
U
مالیات مستقیم
levying
U
وضع مالیات
direct taxation
U
مالیات مستقیم
excise
U
مالیات بستن بر
levied
U
مالیات بندی
taxpayers
U
مالیات بده
taxable
U
مالیات بردار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com