Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
esquire
U
مالک زمین ارباب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copyhold
U
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
buckra
U
ارباب
suzerain
U
ارباب
landlords
U
ارباب
liege
U
ارباب
monsieur
U
ارباب
masterless
U
بی ارباب
seignior
U
ارباب
landlord
U
ارباب
overlord
U
ارباب
overlords
U
ارباب
lords
U
ارباب
monseigneur
U
ارباب من
lord
U
ارباب
client
U
ارباب رجوع
lords
U
ارباب خداوندگار
squirish
U
ارباب وار
boss
U
ارباب برجسته
lord
U
ارباب خداوندگار
self employed
U
ارباب خود
masters
U
ارباب صاحب
masters
U
ارباب استاد
mastered
U
ارباب استاد
master
U
ارباب صاحب
master
U
ارباب استاد
mastered
U
ارباب صاحب
self-employed
U
ارباب خود
clients
U
ارباب رجوع
manorialism
U
ارباب منشی
mansion house
U
خانه ارباب
principal
U
موکل ارباب
clientele
U
ارباب رجوع
padrone
U
مدیر ارباب
clientage
U
ارباب رجوع
bossing
U
ارباب برجسته
bosses
U
ارباب برجسته
squires
U
ارباب سلحشور
bossy
U
ارباب منش
villeinage
U
ارباب رعیتی
squire
U
ارباب سلحشور
bossed
U
ارباب برجسته
seigneurial
U
ارباب وار
artistans
U
ارباب حرف
master slave
U
ارباب و برده
bossiness
U
ارباب منش
principals
U
موکل ارباب
patron
U
مشتری یا ارباب رجوع
territoriality
U
سیستم ارباب ورعیتی
territorialism
U
سیستم ارباب ورعیتی
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
patrons
U
مشتری یا ارباب رجوع
manor houses
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
seigniorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
possessors
U
مالک
homeowners
U
مالک
homeowner
U
مالک
ownerless
U
بی مالک
landlords
U
مالک
owner of a property
U
مالک
possessor
U
مالک
landed
U
مالک
lord
U
مالک
lords
U
مالک
angels
U
مالک
angel
U
مالک
landlord
U
مالک
proprietress
U
مالک
owners
U
مالک
have
U
مالک
having
U
مالک
proprietor
U
مالک
proprietors
U
مالک
proprietresses
U
مالک
owner
U
مالک
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to have possession of
U
مالک بودن
owned
U
مالک بودن
own
U
مالک بودن
to possess
U
مالک بودن
to have
U
مالک بودن
yeoman
U
مالک جزء
yeomen
U
مالک جزء
owns
U
مالک بودن
owning
U
مالک بودن
to hold
U
مالک بودن
yeomanly
U
مالک جزء
timocracy
U
مالک سالاری
smallholder
U
خرده مالک
freeholder
U
مالک مطلق
seis
U
مالک شدن
car owner
U
مالک اتومبیل
absentee landlord
U
مالک غایب
at the owner's risk
U
بعهده مالک
absentees
U
مالک غایب
absentee
U
مالک غایب
smallholders
U
خرده مالک
shipowner
U
مالک کشتی
joint owner
U
مالک مشاع
reputed owner
U
مالک اعتباری
householder
U
مالک خانه
householders
U
مالک خانه
sole owner
U
مالک منحصر
holding company
U
شرکت مالک
ground landlord
U
مالک عرصه
goodman
U
خرده مالک
apollyon
U
مالک دوزخ
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to have something at one's disposal
U
مالک چیزی بودن
to have something
U
مالک چیزی بودن
lairds
U
ملاک خرده مالک
laird
U
ملاک خرده مالک
yeomanly
U
خرده مالک کشاورز
yeomen
U
خرده مالک کشاورز
owner of root or seed
U
مالک اصله یا حبه
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
deforce
U
بزورمالی را از مالک گرفتن
yeoman
U
خرده مالک کشاورز
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
tenant at will
U
متصرف به میل و اراده مالک
benefical owner of an estate
U
مالک بهره برداریک دارایی
proprietary
U
متعلق به ملاک وابسته به مالک
tenant by sufference
U
متصرف با رضایت ضمنی مالک
ship's husband
U
مباشر و مالک نماینده کشتی
derelict
U
ترک شده بوسیله مالک یا قیم
foreclose a mortgage
U
فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
at the owner's risk
U
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
theft
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
unearned icremrnt
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
thefts
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
escheat
U
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
estate at will
U
در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
equitable estate
U
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
inherits
U
مالک شدن جانشین شدن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
inheriting
U
مالک شدن جانشین شدن
inherit
U
مالک شدن جانشین شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com