Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
title of territory
U
مالکیت قلمرو کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession
U
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
joint ownership
U
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed
U
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
separation of ownership and control
U
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
realm
U
قلمرو
shrievalty
U
قلمرو
circling
U
قلمرو
realms
U
قلمرو
territory
U
قلمرو
orbited
U
قلمرو
orbits
U
قلمرو
zones
U
قلمرو
zone
U
قلمرو
kingdom
U
قلمرو
territories
U
قلمرو
orbit
U
قلمرو
dominion
U
قلمرو
circles
U
قلمرو
milieu
U
قلمرو
milieus
U
قلمرو
count palatine
U
قلمرو
sphere
U
قلمرو
spheres
U
قلمرو
bourgeon
U
قلمرو
circled
U
قلمرو
domains
U
قلمرو
domain
U
قلمرو
milieux
U
قلمرو
home range
U
قلمرو
areas
U
قلمرو
area
U
قلمرو
circle
U
قلمرو
territory of state
U
قلمرو دولت
sultanate
U
قلمرو سلطان
dukedom
U
قلمرو دوک
pashalic
U
قلمرو پاشا
dukedoms
U
قلمرو دوک
popedom
U
قلمرو پاپ
sultanates
U
قلمرو سلطان
jurisdication
U
حق قضاوت قلمرو
archdeaconry
U
قلمرو و سرشماس
duchy
U
قلمرو دوک
dioceses
U
قلمرو اسقف
heathendom
U
قلمرو کفار
grand duchy
U
قلمرو دوک
diocese
U
قلمرو اسقف
abbacy
U
قلمرو راهب
knowledge domain
U
قلمرو اگاهی
knowledge domain
U
قلمرو دانش
principalities
U
قلمرو شاهزاده
lieutenancy
U
قلمرو ستوانی
principality
U
قلمرو شاهزاده
duchies
U
قلمرو دوک
queendom
U
قلمرو ملکه
viscounty
U
قلمرو ویکنت
subkingdom
U
قلمرو تابعه
regality
U
سلطنت قلمرو
scope
U
قلمرو حوزه
realms
U
قلمرو سلطان
realm
U
قلمرو سلطان
satrapy
U
قلمرو ساتراپ
khanate
U
قلمرو حکومت خان
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
prelature
U
قلمرو اسقف اعظم
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
diocesan
U
وابسته به قلمرو اسقف
purview
U
قلمرو اجراء چشم رس
barony
U
ملک یا قلمرو بارون
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
seigneury
U
قلمرو حکومت لرد
kaiserdom
U
قلمرو حکومت قیصر
archbishopric
U
مقام یا قلمرو اسقف
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archdiocese
U
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archduchy
U
قلمرو و حکومت دوک بزرگ
in claisum
U
دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
seigniory
U
قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
closed sea
U
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
ownership
U
مالکیت
dominion
U
حق مالکیت
ownership right
U
حق مالکیت
right of ownership
U
حق مالکیت
acquisition
U
مالکیت
acquisitions
U
مالکیت
ownership
U
حق مالکیت
support
U
حق مالکیت
possession
U
مالکیت
proprietorial right
U
حق مالکیت
proprietorship
U
مالکیت
propritorship
U
مالکیت
dominium
U
مالکیت
extraterritorial
U
واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
thaneship
U
قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
state ownership
U
مالکیت دولتی
individual ownership
U
مالکیت فردی
state enterprise
U
مالکیت دولتی
villeinage
U
مالکیت رعیت
accession
U
شرکت در مالکیت
collective ownership
U
مالکیت مشاع
asset ownership
U
مالکیت دارائی
ascription
U
تصدیق مالکیت
joint ownership
U
مالکیت مشاع
joint ownership
U
مالکیت مشترک
collective ownership
U
مالکیت جمعی
confusion
U
مالکیت ما فی الذمه
title deed
U
سند مالکیت
dispossession
U
سلب مالکیت
expropriation
U
سلب مالکیت
document of title
U
سند مالکیت
documents of title
U
سند مالکیت
title deed
U
قباله مالکیت
title deeds
U
سند مالکیت
public ownership
U
مالکیت دولتی
public domain
U
مالکیت دولتی
get hold of (something)
<idiom>
U
به مالکیت رسیدن
title deed
U
اسناد مالکیت
titles
U
مستند مالکیت
title
U
مستند مالکیت
title of territory
U
مالکیت اقلیم
estate in common
U
مالکیت مشاع
possessory action
U
دعوی مالکیت
private ownership
U
مالکیت خصوصی
reconversion
U
اعاده مالکیت
condominium
U
مالکیت مشترک
muniment of title
U
دلیل مالکیت
retention of title
U
حفظ مالکیت
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
seisin
U
مالکیت اراضی
possessory title
U
سمت مالکیت
possessory title
U
عنوان مالکیت
retention of title
U
ضبط مالکیت
personal ownership
U
مالکیت شخصی
possessory right
U
حق تصرف یا مالکیت
root of title
U
منشاء مالکیت
private property
U
مالکیت خصوصی
condominiums
U
مالکیت مشترک
public ownership
U
مالکیت دولتی
public ownership
U
مالکیت عمومی
alienation
U
انتقال مالکیت
qualified property
U
مالکیت محدود
slaveholding
U
مالکیت برده
special property
U
مالکیت خاص
joint ownership
U
مالکیت اشتراکی
literary property
U
حق مالکیت ادبی
property rights
U
حقوق مالکیت
gen
U
حالت مالکیت
vicarate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
possessory action
U
دعوی اعاده مالکیت
white elephant
<idiom>
U
ثروت یا مالکیت بیفایده
replevin
U
دعوی اعاده مالکیت
collectivity
U
مالکیت اشتراکی جمع
prescriptive right or title
U
حق مالکیت از راه مرورزمان
prescriptive right
U
حق مالکیت از طریق مرورزمان
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
repossess
U
مالکیت مجدد یافتن
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
expropriated
U
سلب مالکیت کردن از
repossessing
U
مالکیت مجدد یافتن
expropriating
U
سلب مالکیت کردن از
title-holders
U
صاحب سند مالکیت
title-holder
U
صاحب سند مالکیت
expropriates
U
سلب مالکیت کردن از
mere right
U
حق مالکیت بدون تصرف
estate in common
U
اشتراک در مالکیت زمین
expropriate
U
سلب مالکیت کردن از
entitled to owver ship
U
دارای حق مالکیت است
passing the ownership
U
مالکیت مافی الذمه
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
repossessed
U
مالکیت مجدد یافتن
tenancies
U
مدت اجاره مالکیت موقت
disowns
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something
U
مدعی مالکیت چیزی شدن
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
disowning
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown
U
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
petitory
U
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
freehold
U
مالکیت مطلق ملک موروثی
disorintate
U
مالکیت چیزی راانکار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com