English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
machinery U ماشین ها دستگاه
car wheel lathe U دستگاه ماشین تراش
spininning machine U ماشین یا دستگاه ریسندگی
engine U موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
launderettes U دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
arithmatic unit U قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
launderette U دستگاه لباسشویی خود کار ماشین رخت شویی
planer U دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
feeds U وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feed U وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reared U بلندکردن
rear U بلندکردن
lofts U بلندکردن
loft U بلندکردن
extol U بلندکردن
removing U بلندکردن
extolling U بلندکردن
extols U بلندکردن
remove U بلندکردن
removes U بلندکردن
heft U بلندکردن
rearing U بلندکردن
rears U بلندکردن
pickup U بلندکردن
extolled U بلندکردن
enhanced U زیادکردن بلندکردن
enhance U زیادکردن بلندکردن
enhances U زیادکردن بلندکردن
louden U صدا را بلندکردن
enhancing U زیادکردن بلندکردن
to kick up dust U خاک بلندکردن
to raise a dust U گردوخاک بلندکردن
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
lifted U یک وهله بلندکردن بار
lift U یک وهله بلندکردن بار
lifting U یک وهله بلندکردن بار
ennobling U شرافت دادن بلندکردن
he wants stirring up U برای بلندکردن بایدسیخش زد
lifts U یک وهله بلندکردن بار
ennobles U شرافت دادن بلندکردن
to get up U بلندکردن ترتیب دادن
ennobled U شرافت دادن بلندکردن
ennoble U شرافت دادن بلندکردن
enthroned U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrones U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroning U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrone U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
luff U قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
sticks U خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
hay fork U چنگال مخصوص بلندکردن بسته علف ویونجه
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
carcassing timber U الوار
plank U الوار
planking U الوار
lumbering U الوار
wood U الوار
lumbered U الوار
trave U الوار
lumber U الوار
joist U الوار
lumbers U الوار
timber U الوار
joists U الوار
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
sparred U تیراهن یا الوار
lumber man U الوار درست کن
keelson U الوار کیل
squared timber U الوار چارتراش
spars U تیراهن یا الوار
sawed timber U الوار چارتراش
square wood U بریدن الوار
lumberer U الوار فروش
sparred U الوار لولهای
paddles U الوار اب بند
paddle U الوار اب بند
half timber U الوار کوتاه
paddled U الوار اب بند
mine timber U الوار معدن
spar U تیراهن یا الوار
spar U الوار لولهای
lumberman U الوار فروش
spars U الوار لولهای
paddling U الوار اب بند
structural timber U الوار ساختمانی
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
woodsheds U انبار الوار وچوب
rafts U دسته الوار شناور بر اب
raft U دسته الوار شناور بر اب
trunks U الوار کنده چوب
trunk U الوار کنده چوب
strongback U الوار تعدیل ناو
woodshed U انبار الوار وچوب
cambers U تیریا الوار خمیده و کج
rafters U الوار دار کردن
camber U تیریا الوار خمیده و کج
square wood U چارتراش کردن الوار
timber U با الوار و تیر پوشاندن
lumbering U الوار راقطع کردن
lumbered U الوار راقطع کردن
lumber U الوار راقطع کردن
rafter U الوار دار کردن
lumbers U الوار راقطع کردن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
well timbered U با الوار محکم و استوار شده
woodyard U حیاط یا انبار الوار و هیزم
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
raftsman U مردی که الوار را بهم می چسباند
sloop U ارابه مخصوص حمل الوار
piling U الوار یا تیرمخصوص ستون سازی
half timber U ساخته شده از الوار کوتاه
towing spar U الوار بکسل کردن ناو
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sawtimber U الوار مناسب برای اره کشی
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjacks U کسیکه الوار وتیر اره میکند
stumpage U قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
lumberyards U محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
logrolling U عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
lumberyard U محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
swamper U ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
baltic exchange U اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com