English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
treadle press U ماشین چاپ پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planters U کف پایی
plantar U کف پایی
criss-cross U پایی
planter U کف پایی
criss-crossing U پایی
criss-crossed U پایی
criss-crosses U پایی
territoriality U بوم پایی
shoepac U کفش دم پایی
shoepack U کفش دم پایی
push bikes U دوچرخه پایی
push bike U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
bicycle U دوچرخه پایی
panton U کفش دم پایی
footy U پادار پایی
footrest U زیر پایی
pumiceous U سنگ پایی
pedicab U سه چرخه پایی
pantof U کفش دم پایی
elephantiasis U پیل پایی
espadrille U کفش دم پایی
polypody U هزار پایی
foot brake U ترمز پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
foot pedal U پدال پایی
foot starter U استارتر پایی
papoosh U کفش سر پایی
pedals U پدال پایی
foot control کنترل پایی
pantof U کفش سر پایی
pedalling U پدال پایی
footholds U زیر پایی
foothold U زیر پایی
pedalled U پدال پایی
pedaling U پدال پایی
pedaled U پدال پایی
pedal U پدال پایی
velocipede U دوچرخه پایی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
modulus of rigidity U ضریب سخت پایی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
foot starter U راه انداز پایی
coefficient of rigidity U ضریب سخت پایی
defendance need U نیاز خویشتن پایی
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
kick starter U راه انداز پایی
an odd slipper U یک لنگه کفش سر پایی
tarsal U مچ پایی استخوان قوزک پا
lubberliness U بی دست و پایی ناازمودگی
maladroitness U ناشی گری بیدست و پایی
lubberly U از روی کودنی یابیدست و پایی
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
to muff a catch U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
subbass U کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
plants U ماشین
automatons U ماشین
automaton U ماشین
plant U ماشین
engine U ماشین
runners U ماشین چی
runner U ماشین چی
motors U ماشین
pressmen U ماشین چی
apparatus U ماشین
wheels U رل ماشین
wheeling U رل ماشین
gin U ماشین
wheel U رل ماشین
gins U ماشین
motor U ماشین
freeze-up U ماشین
motor- U ماشین
pressman U ماشین چی
motored U ماشین
mechanism U ماشین
machanist U ماشین چی
machine U ماشین
mechanisms U ماشین
mill U ماشین
mills U ماشین
machined U ماشین
machines U ماشین
machine made U ساخت ماشین
cropper U ماشین موزنی
tank U باک ماشین
machine address U نشانی ماشین
three phase machine U ماشین سه فازه
machine cycle U چرخه ماشین
machine check U برسی ماشین
machine building U ماشین سازی
machine builder U ماشین ساز
machine based U مبتنی بر ماشین
machine address آدرس ماشین
chauffeur U راننده ماشین
chauffeured U راننده ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
chauffeurs U راننده ماشین
tank U ماشین سوخت
reaper U ماشین درو
reapers U ماشین درو
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous machine U ماشین همگام
sunchronous machine U ماشین سنکرون
lisp machine U ماشین لیسپ
hood U کاپوت ماشین
hoods U کاپوت ماشین
machine code U رمز ماشین
treadle U رکاب ماشین
tar spraying machine U ماشین قیرپاش
machinist's mate U ماشین ساز
machinary U ماشین الات
teazel U ماشین خارزنی
teazle U ماشین خارزنی
station wagon U ماشین کبریتی
station wagons U ماشین کبریتی
teaching machine U ماشین تدریس
teaching machine U ماشین اموزش
machinist's mate U ماشین کار
machine code U دستورالعملهای ماشین
machine operator U اپراتور ماشین
type writer U ماشین تحریر
type writer U ماشین تحرر
type write U ماشین کردن
machine operator U کارگردان ماشین
machine operating U عملکرد ماشین
machine oil U روغن ماشین
machine learning U فراگیری ماشین
two phase machine U ماشین دو فازه
treadles U رکاب ماشین
machine operator U متصدی ماشین
virtual machine U ماشین مجازی
machine word U کلمه ماشین
machine time U وقت ماشین
machine run U اجرای ماشین
cl U مخفف یک ماشین پر
auto U ماشین سواری
autos U ماشین سواری
weldor U ماشین جوشکاری
machine run U رانش ماشین
machine oriented U ماشین گرا
automobile U ماشین خودرو
automobiles U ماشین خودرو
machine instruction U دستورالعمل ماشین
machine capacity U فرفیت ماشین
machine independent U مستقل از ماشین
machine fault U نقص ماشین
machine fault U عیب ماشین
machine error U خطای ماشین
machine equipment U تجهیزات ماشین
machine designer U طراح ماشین
machine dependent U وابسته به ماشین
machine intelligence U هوش ماشین
machine interupption U وقفه ماشین
two way machine U ماشین دو راهه
turning machine U ماشین تراش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com