English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tedder U ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
to rub dry U مالیدن وخشک کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
blower U ماشین مخصوص دمیدن
patrol wagon U ماشین مخصوص حمل زندانیان
lubritorium U جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
agitator car U ماشین گردان مخصوص حمل بتن
turntable ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
aerial ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
dry continental - arid U نواحیگرم وخشک
to go off the boil U جوشیدن وخشک افتادن
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
haberdine U نمک زده وخشک شده
pokerface U قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
prim U نوار ابیض رسمی وخشک
crape fish U ماهی روغن نمک زده وخشک
prim U رسمی وخشک بودن خود را گرفتن
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
flitch U دنده خوک نمک زده وخشک کرده
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
operate U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
operated U تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
spitton U فرف مخصوص تف کردن
print U ماشین کردن
printed U ماشین کردن
prints U ماشین کردن
type write U ماشین کردن
drying furnace U کوره مخصوص خشک کردن
drying chamber U اطاق مخصوص خشک کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
to type in quadruplicate U چهارنسخه ماشین کردن
type write U ماشین نویسی کردن
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
rougher U دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
file brush U برس مخصوص پاک کردن سوهان
antimateriel agent U عامل مخصوص فاسد کردن اماد
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
hit the road <idiom> U ترک کردن (معمولابرای ماشین)
bulldozing U روی ماشین بولدوزکار کردن
wind up <idiom> U سفت کردن فنر ماشین
bulldozed U روی ماشین بولدوزکار کردن
bulldoze U روی ماشین بولدوزکار کردن
bulldozes U روی ماشین بولدوزکار کردن
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
hackamore U مهاریاپوزه بند مخصوص رام کردن اسب
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
pull over <idiom> U متوقف کردن ماشین گوشه جاده
to cross-check the result with a calculator U حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
feeds U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feed U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
to switch on the dipped [dimmed] headlights U چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
reefknot U گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
graving dock U اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
combine U ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
combining U ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
combines U ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
to rev [British E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
to goose [American E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
devices U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
ager U نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
head U دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
surfboard U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards U تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
operational U آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
willy U ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
machined U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
hackle U شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
specifics U مخصوص
extra special U مخصوص
particulars U مخصوص
vest pocket U مخصوص
specific U مخصوص
especial U مخصوص
franchises U حق مخصوص
favourite U مخصوص
special U مخصوص
franchise U حق مخصوص
favorites U مخصوص
favourites U مخصوص
francs U حق مخصوص
franc U حق مخصوص
particular U مخصوص
marque U علامت مخصوص
marque U مدل مخصوص
specific gravities U وزن مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
special U مخصوص خاص
specific gravities U ورن مخصوص
specific gravity U وزن مخصوص
specific gravity U ورن مخصوص
idiosyncrasy U حال مخصوص
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
idiosyncrasies U حال مخصوص
densities U جرم مخصوص
specific U مخصوص معین
bluck density U وزن مخصوص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com