Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
automatic coping lathe
U
ماشین تراش خودکار
automatic lathe
U
ماشین تراش خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
automatic lathe operator
U
اپراتور ماشین تراش خودکار
automatic roughing lathe
U
ماشین تراش سایشی خودکار
semi automatic lathe
U
ماشین تراش نیمه خودکار
Other Matches
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
turnery
U
کارخانه تراش ماشین تراش
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic stub lathe
U
ماشین تراش
milling machine
U
ماشین تراش
automatic machine
U
ماشین تراش
lathes
U
ماشین تراش
lathe
U
ماشین تراش
turning machine
U
ماشین تراش
duplicating lathe
U
ماشین تراش نمونهای
automatic lathe for taper turning
U
ماشین تراش مخروطی
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
lathe dog
U
گیره ماشین تراش
polishing lathe
U
ماشین تراش پرداخت
gap bridge
U
گلویی ماشین تراش
lathe mandrel
U
مرغک ماشین تراش
capstan lathe
U
ماشین تراش دوار
car wheel lathe
U
دستگاه ماشین تراش
chuck lathe
U
سه نظام ماشین تراش
turning chisel
U
قلم ماشین تراش
spindle
U
هرزگرد ماشین تراش
spindles
U
هرزگرد ماشین تراش
turning chisel
اسکنه ماشین تراش
precision lathe
U
ماشین تراش دقیق
center sleeve
U
مرغک ماشین تراش
center lathe
U
ماشین تراش متمرکز
turn
U
گشت ماشین تراش
turns
U
گشت ماشین تراش
cam operated automatic lathe
U
ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
full automatic lathe
U
ماشین تراش تمام اتوماتیک
combination turret lathe
U
ماشین تراش کاپستان مرکب
fixed center turret lathe
U
ماشین تراش با مرکز ثابت
polygonal turning machine
U
ماشین تراش چند لبه
flat turret lathe
U
ماشین تراش رولور تخت
crank shaper
U
ماشین میل لنگ تراش
engine lathe
U
ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
saddle
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
slater
U
ماشین یا تیغه تراش پوست خام
saddled
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
lathe center
U
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
saddles
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
planer
U
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
automatons
U
ماشین خودکار
automaton
U
ماشین خودکار
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
atm
U
ماشین سخنگوی خودکار
automobiles
U
ماشین متحرک خودکار
perpetual motion machine
U
ماشین خودکار دائمی
automobile
U
ماشین متحرک خودکار
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automatic hobbing machine
U
ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
DDC
U
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
atm
U
ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
numerical
U
ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
flexible
U
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
automate
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
slabber
U
ماشین تراش تکه تکه کننده
Babbage
U
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
tabulator
U
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
U
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic check
U
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatics
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
paring iron
U
سم تراش
paring knife
U
سم تراش
rasure
U
تراش
shaves
U
تراش
erasion
U
تراش
butteris
U
سم تراش
erasement
U
تراش
exfoliaion
U
تراش
shave
U
تراش
shaved
U
تراش
paring
U
تراش
excoriation
U
تراش
parings
U
تراش
scart
U
تراش
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
faceted
U
تراش دار
machinability
U
قابلیت تراش
xyster
U
استخوان تراش
cutters
U
الت تراش
turner
U
تراش کار
free cutting steel
U
فولاد خوش تراش
carver
U
سنگ تراش
turnery
U
تراش کاری
machinable
U
قابل تراش
grinding
U
تراش فلز
cutter
U
الت تراش
sculptress
U
پیکر تراش
skiving tool
U
قلم تراش
turning tool
U
قلم تراش
skiver
U
پوست تراش
curette
U
الت تراش
raspatory
U
استخوان تراش
shaper
U
صفحه تراش
grazing fire
U
اتش تراش
scratch
U
تراش چرکنویس
scalping iron
U
استخوان تراش
stonecutter
U
سنگ تراش
turning tool
U
کارد تراش
scratches
U
تراش چرکنویس
scratching
U
تراش چرکنویس
scratched
U
تراش چرکنویس
cutting tool
U
قلم تراش
lapicide
U
سنگ تراش
beadings
U
تراش تسبیحی
cape chisel
قلم تراش
chasers
U
قلم تراش
chaser
U
قلم تراش
sculptors
U
پیکر تراش
dredgers
U
دستگاه کل تراش
tool
U
قلم تراش
dredger
U
دستگاه کل تراش
grazes
U
اتش تراش
grazes
U
تیر تراش
lathe
U
چرخ تراش
lathes
U
چرخ تراش
sculptor
U
پیکر تراش
sharpener
U
مداد تراش
cut
U
تراش دادن
sharpeners
U
مداد تراش
cuts
U
تراش دادن
tile cutter
U
کاشی تراش
rough d.
U
الماس بی تراش
machining allowance
U
تراش خور
stonemason
U
سنگ تراش
turntables
U
صفحه تراش
turntable
U
صفحه تراش
grazed
U
اتش تراش
grazed
U
تیر تراش
skiving tool
U
ابزار تراش
lathe tool
U
ابزار تراش
ivory turner
U
عاج تراش
lathe tool
U
تیغه تراش
stripping
U
تراش لایه رو
rasp
U
تراش دادن
nail files
U
ناخن تراش
brick cutter
U
اجر تراش
gear cutter
U
دنده تراش
flat fire
U
تیر تراش
cut stone
U
سنگ تراش
form cutting tool
U
قلم تراش
parer
U
پوست تراش
graze
U
تیر تراش
sharper
U
مداد تراش
rasps
U
تراش دادن
diamond cutter
U
الماس تراش
rasping
U
تراش دادن
rasped
U
تراش دادن
graze
U
اتش تراش
boring cutter
U
قلم تراش
cut off tool
U
قلم تراش
wood carver
U
چوب تراش
xylographer
U
چوب تراش
beading
U
تراش تسبیحی
shaping machine
U
دستگاه صفحه تراش
lathe
U
دستگاه سوپاپ تراش
jack plane
U
رنده درشت تراش
box tool
U
قلم تراش چهارگوش
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
lathes
U
دستگاه سوپاپ تراش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com