Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
console type writer
U
ماشین تحریر میز فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
typewriter
U
ماشین تحریر
typewriters
U
ماشین تحریر
type writer
U
ماشین تحریر
types
U
با ماشین تحریر نوشتن
type write
U
با ماشین تحریر نوشتن
typed
U
با ماشین تحریر نوشتن
type bar
U
میله ماشین تحریر
electric typewriter
U
ماشین تحریر برقی
type
U
باسمه ماشین تحریر
ribbons
U
نوار ماشین تحریر
types
U
باسمه ماشین تحریر
stroke
U
ضربه
[ماشین تحریر]
typed
U
باسمه ماشین تحریر
type
U
با ماشین تحریر نوشتن
teleprinters
U
ماشین تحریر تلگرافی
teleprinter
U
ماشین تحریر تلگرافی
ribbon
U
نوار ماشین تحریر
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
teletypewriter
U
ماشین تحریر راه دور
tty
U
ماشین تحریر راه دور
teletypewriter
U
دورنگاره ماشین تحریر راه دور
platen
U
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
tvt
U
Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی
Teletype
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletypes
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype
U
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
couriers
U
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
courier
U
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
Teletypes
U
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
platen
U
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
typeball
U
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
keyboard terminal
U
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
affranchisement
U
تحریر
roulade
U
تحریر
whiting
U
گچ تحریر
tremulant
U
تحریر
tremulously
U
با تحریر
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
trills
U
با تحریر خواندن
write
U
تحریر کردن
tremulous
U
تحریر دار
trilled
U
با تحریر خواندن
desks
U
میز تحریر
trill
U
با تحریر خواندن
desk
U
میز تحریر
secretaire
U
میز تحریر
writing desk
U
میز تحریر
writing desks
U
میز تحریر
writes
U
تحریر کردن
tremolo
U
لرزش صدا تحریر
typewrite
U
باماشین تحریر نوشتن
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
quaver
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
ingross
U
تحریر کردن جمع اوری نیروها
rolltop desk
U
میز تحریر دارای رویه کشودار
quavers
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
elite type
U
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
rollover
U
میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
photocomposition
U
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
redact
U
اماده چاپ کردن تحریر کردن
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
mkdir
U
فرمان D
chdir
U
فرمان CD
handle bar
U
فرمان
drives
U
فرمان
institutes
U
فرمان
drive
U
فرمان
instituting
U
فرمان
commission
U
فرمان
commissioning
U
فرمان
ordinace
U
فرمان
insubordinate
U
نا فرمان
commissions
U
فرمان
ship will adjust
U
فرمان
commandments
U
فرمان
charter
U
فرمان
chartered
U
فرمان
chartering
U
فرمان
charters
U
فرمان
Rd
U
فرمان RD
commandment
U
فرمان
controls
U
فرمان
controlling
U
فرمان
control
U
فرمان
rudder bar
U
فرمان
firman
U
فرمان
pipes
U
فرمان
institute
U
فرمان
instituted
U
فرمان
rescript
U
فرمان
MD
U
فرمان D
MDs
U
فرمان D
steering
U
فرمان
indocile
U
نا فرمان
at my command
U
به فرمان من
sanctioning
U
فرمان
if
U
فرمان IF
word
U
فرمان
worded
U
فرمان
precepts
U
فرمان
precept
U
فرمان
for
U
فرمان FOR
sanctions
U
فرمان
edict
U
فرمان
sanctioned
U
فرمان
handlebar
U
فرمان
sanction
U
فرمان
edicts
U
فرمان
assize
U
فرمان
decree
U
فرمان
bugle call
U
فرمان
decreeing
U
فرمان
commanded
U
فرمان
mark time
U
فرمان در جا
decrees
U
فرمان
commands
U
فرمان
hest
U
فرمان
command
U
فرمان
decreed
U
فرمان
ordinance
U
فرمان
ordinances
U
فرمان
by order of
U
فرمان
left flank march
U
فرمان سمت چپ رو
appends
U
فرمان APPEND
finds
U
فرمان FIND
paddled
U
دسته فرمان
appended
U
فرمان APPEND
irade
U
حکم فرمان
regeneration control
U
فرمان واکنشی
steering wheels
U
چرخ فرمان
paddling
U
دسته فرمان
find
U
فرمان FIND
appending
U
فرمان APPEND
paddles
U
دسته فرمان
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
echo
U
فرمان ECHO
append
U
فرمان APPEND
paddle
U
دسته فرمان
echoed
U
فرمان ECHO
steering axle
U
میل فرمان
instrument board
U
تخته فرمان
internal command
U
فرمان درونی
recover
U
فرمان RECOVER
date
U
فرمان DATE
diskcomp
U
فرمان DISKCOPY
left oblique march
U
فرمان میل به چپ رو
buffers
U
فرمان BUFFERS
dates
U
فرمان DATE
servo
U
فرمان یار
drum controller
U
غلطک فرمان
steering gear
U
دنده فرمان
echoing
U
فرمان ECHO
steering column tube
U
لوله فرمان
echoes
U
فرمان ECHO
files
U
فرمان FILES
steering axle
U
میله فرمان
motor vehicle tax
U
فرمان اتومبیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com