English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teletypewriter U ماشین تحریرخود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Teletypes U ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Teletype U ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
addressed U نشانی گیرنده پیام
address U نشانی گیرنده پیام
addresses U نشانی گیرنده پیام
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
blind transportation U ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
routes U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
route U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
decipher U ماشین کشف پیام
deciphered U ماشین کشف پیام
deciphers U ماشین کشف پیام
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
ack U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledging U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
telephoto U دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
receptors U گیرنده
reciptacle U گیرنده
touching U گیرنده
prehensile U گیرنده
prehensorial U گیرنده
grantee U گیرنده
acceptor U گیرنده
consignee U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
assignee U گیرنده
accipient U گیرنده
reciever U گیرنده
catcher U گیرنده
prehensory U گیرنده
getter U گیرنده
addressees U گیرنده
addressee U گیرنده
fetching U گیرنده
receivers U گیرنده
payee U گیرنده
recipients U گیرنده
recipient U گیرنده
catchiest U گیرنده
receiver U گیرنده
sensor U گیرنده
catchy U گیرنده
catchier U گیرنده
adopter U گیرنده
payees U گیرنده
receptor U گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
grantee U انتقال گیرنده
high fidelity receiver U گیرنده رابط
jams U سد گیرنده پاس
decision maker U تصمیم گیرنده
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
receiver U دستگاه گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
exteroceptor U گیرنده برونی
distance receptor U گیرنده دوربرد
distilling receiver U گیرنده تقطیر
feoffee U گیرنده تیول
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
fondler U اغوش گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
enteroceptor U گیرنده احشایی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
donee U هبه گیرنده
donee U گیرنده هدیه
donee U گیرنده هبه
receivers U گیرنده رادیویی
grabber hand U دست گیرنده
receiver U فرف گیرنده
consignee U گیرنده امانت
baroreceptor U گیرنده فشار
bailee U تحویل گیرنده
payee U گیرنده وجه
auto radio U گیرنده اتومبیل
amateur receiver U گیرنده اماتور
payees U گیرنده وجه
acceptor level U تراز گیرنده
borrower U وام گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
determiner U تصمیم گیرنده
borrowers U وام گیرنده
borrowers U قرض گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
decreasing U نقصان گیرنده
comprehensive U فرا گیرنده
concluder U نتیجه گیرنده
jam U سد گیرنده پاس
communication receiver U گیرنده مخابرات
jammed U سد گیرنده پاس
clocker U گیرنده وقت
borrower U قرض گیرنده
trainees U تعلیم گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
cessionary U انتقال گیرنده
cell receptor U گیرنده سلولی
receivers U فرف گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
strikingly U موثر گیرنده
bribee U رشوه گیرنده
striking U موثر گیرنده
offtake canal U کانال گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
proprioceptor U گیرنده عضلانی
tither U عشر گیرنده
television receiver U گیرنده تلویزیونی
radio receiver U گیرنده رادیویی
prepossessing U گیرنده جالب
acquisitive فرا گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
opiate receptor U گیرنده افیونی
mortgagee U رهن گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
pawnee U رهن گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
pledgee U وثیقه گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
tube receiver U گیرنده لامپی
transreceiver U فرستنده و گیرنده
sound probe U گیرنده صوتی
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
revenger U انتقام گیرنده
loanee U وام گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
receiving antenna U انتن گیرنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com