English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agricultural mechanization U ماشینی کردن کشاورزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agribusiness U تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
farm technology U روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
elevator U انبار غله | [کشاورزی] | جای غله خیز [کشاورزی]
to follow the plough U کشاورزی کردن
mechanization U ماشینی کردن
to start a car [to crank a car] [American English] U ماشینی را روشن کردن
service U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
serviced U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
rural U کشاورزی
arboretum U کشاورزی
tillage U کشاورزی
husbandry U کشاورزی
agricultural U کشاورزی
agriculture U کشاورزی
farming U کشاورزی
agronomic U کشاورزی
plantership U کشاورزی
agronomy U کشاورزی
agricultural credit U اعتبار کشاورزی
agricultural projects U طرحهای کشاورزی
agricultural fluctuations U نوسانهای کشاورزی
farm yields U بازده کشاورزی
agricultural economics U اقتصاد کشاورزی
agricultural implements U الات کشاورزی
agricultural investigation U تجسسات کشاورزی
agricultral waste U پسماند کشاورزی
agricultural cooperatives U تعاونیهای کشاورزی
agriculture U کشاورزی برزگری
agricultural sector U بخش کشاورزی
agricultural revolution U انقلاب کشاورزی
agricultural products U محصولات کشاورزی
agricultural pollution U الودگی کشاورزی
extensive agriculture U کشاورزی سطحی
farming U کشاورزی برزیگری
extensive agriculture U کشاورزی وسیع
vegetable soil U خاک کشاورزی
farm labors U کارگران کشاورزی
farm surplus U مازاد کشاورزی
manure U کود کشاورزی
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
ageicultural U مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
elevator U انبار دانه [کشاورزی]
anticrop agent U عامل ضدمحصولات کشاورزی
georgic U وابسته به کشاورزی روستایی
sovkhoz U موسسه کشاورزی وروستایی
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
agriculturalist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agroecosystem U بوم سازگان کشاورزی
agriculturist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
geoponic U مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
hay loader U لودر یونجه [کشاورزی]
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
outturn U محصول کشاورزی یاصنعتی
raw produce U محصول طبیعی یا کشاورزی
mechanized U ماشینی
mechanic U ماشینی
mechanician U ماشینی
mechanical U ماشینی
machine made U ماشینی
He reanimated the Iranian agriculture. U کشاورزی ایران رازنده کرد
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
agricultural labor productivity U بهره دهی کارگر کشاورزی
mechanical production U تولید ماشینی
octane U سوخت ماشینی
mechanisms U قطعه ماشینی
manipulator U دست ماشینی
tufted rugs U فرش ماشینی
mass production U تولید ماشینی
artificial intelligence U هوش ماشینی
robot U ادم ماشینی
power saw U اره ماشینی
machine tools U ابزار ماشینی
machine tool U ابزار ماشینی
factory rugs U فرش ماشینی
robots U ادم ماشینی
mechanized data U دادههای ماشینی
machine shop tool U ابزار ماشینی
machine ringing U زنگ ماشینی
lawn sprinkler U اب پاش ماشینی
automatons U ادم ماشینی
automaton U ادم ماشینی
mechanized U ماشینی شده
mechnical U ماشینی صنعتی
machine translation U ترجمه ماشینی
machine welding U جوشکاری ماشینی
mechanical welding U جوشکاری ماشینی
mechanism U قطعه ماشینی
mechanical translator U مترجم ماشینی
drill press vise U گیره ماشینی
machinery steel U فولاد ماشینی
mechanical translation U ترجمه ماشینی
mechanical language U زبان ماشینی
granger U عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
crosscut saw U اره گرد ماشینی
automation U ماشینی شدن تولید
machinery castings U ریخته گری ماشینی
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
man machine systems U نظامهای انسانی- ماشینی
gynoid U نوع زن ادم ماشینی
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
decollator U ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
winepress U ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
barker U کارگر یا ماشینی که پوست میکند
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
Machine- made carpets . U فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
bordering machine U ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
businesses U ماشینی که در شرکت استفاده میشود
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
ingrain U فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
business U ماشینی که در شرکت استفاده میشود
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
latifundium U ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
appliance U ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
badge reader U ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
appliances U ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
weighing machine U ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
pulsator U ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine U ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
automation U افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
wringer U ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
card U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
cards U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
perforator U ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
wiretapper U جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
CNC U ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
DDC U ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
cash dispenser U ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
cash dispensers U ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
power loom U ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
burster U ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
robotics U زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
compacted U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compact U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compacts U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
dnc U Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
reperforator U ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
magnetic tapes U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
agroecosystem U اکوسیستم کشاورزی اکوسیستم زراعی
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
readers U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
napping waste U ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
brussels U دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com