English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trigger U ماشه اسلحه
triggered U ماشه اسلحه
triggers U ماشه اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
triggers U ماشه
trigger U ماشه
triggered U ماشه
triggerman U ماشه کش
pincer U ماشه
pinchers U ماشه
hammered U ماشه چخماق
hammers U ماشه چخماق
triggers U ماشه تفنگ
triggering U ماشه کشی
trigger U ماشه تفنگ
percussion lock U ماشه تفنگ
hammer U ماشه چخماق
gun cotton U طناب ماشه
triggered U ماشه تفنگ
firing pin U سوزن ماشه
trigger squeeze U کشیدن ماشه
trigger bar U اهرم ماشه
trigger bar U میله ماشه
trigger control U تنظیم با ماشه
trip U چکانیدن ماشه
tripped U چکانیدن ماشه
trips U چکانیدن ماشه
slackest U قوزک اول ماشه
triggers U چرخ نگهدار ماشه
slacks U قوزک اول ماشه
hair trigger U ماشه دوم تفنگ
slack U قوزک اول ماشه
triggered U چرخ نگهدار ماشه
sears U گیر در ماشه تفنگ
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
trigger squeeze U فشار دادن ماشه
trigger U چرخ نگهدار ماشه
sear U گیر در ماشه تفنگ
seared U گیر در ماشه تفنگ
triggered spark gap U دهانه جرقه ماشه دار
activate U چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
bare handed U بی اسلحه
weapon U اسلحه
weapons U اسلحه
armless U بی اسلحه
unarmed U بی اسلحه
armorer U اسلحه ساز
armory U اسلحه خانه
arm of precision U اسلحه دقیق
d. armour U اسلحه دفاع
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
weapons U اسلحه حربه
shooting iron U اسلحه گرم
holsters U جلد اسلحه
holster U جلد اسلحه
armourer U اسلحه ساز
weaponary U مربوط به اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
side arms U اسلحه کمری
safety lock U ضامن اسلحه
repeating firearm U اسلحه خودکار
maximum range U بردنهایی اسلحه
light armed U سبک اسلحه
heavy armed U سنگین اسلحه
Elaborate U اسلحه بزرگ
fire arms U اسلحه ی گرم
side arm U اسلحه کمری
cold steel U اسلحه سرد
single shot U اسلحه تک تیر
thumb U شستی اسلحه
weaponry U اسلحه سازی
thumbs U شستی اسلحه
thumbing U شستی اسلحه
ordnance U اسلحه ومهمات
thumbed U شستی اسلحه
firearms U اسلحه گرم
arm U اسلحه گرم
weapon U اسلحه حربه
firearm U اسلحه گرم
piece U اسلحه گرم
misfires U گیرکردن اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
armoury U اسلحه قوزخانه
armoury U اسلحه خانه
armouries U اسلحه قوزخانه
pieces U اسلحه گرم
stoppages U گیر در اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
armouries U اسلحه خانه
stoppage U گیر در اسلحه
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
to sight gun U نشان کردن اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
missile U اسلحه پرتاب کردنی
light infantry U پیاده سبک اسلحه
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
stock U دسته ابزار و اسلحه
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
velite U سرباز سبک اسلحه
muzzle U دهانه لوله اسلحه
muzzled U دهانه لوله اسلحه
muzzling U دهانه لوله اسلحه
magazine U مخزن خشاب اسلحه
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
magazines U مخزن خشاب اسلحه
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
ranging U تنظیم کردن اسلحه
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
poppers U اسلحه صدا دار
hold up U با اسلحه سرقت کردن
popper U اسلحه صدا دار
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
armorer U نگهبان اسلحه زراد
armory U کارخانهء اسلحه سازی
muzzles U دهانه لوله اسلحه
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanxes U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
safety stop U ضامن اسلحه گیره ضامن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com