English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sanding U ماسه گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
Other Matches
building sand U خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
to puddle clay and sand U ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
quicksand U ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand U ماسه ناپای ماسه غلطان
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
gritting U ماسه
crushed stone sand U ماسه
gravel U ماسه
ballast U ماسه
yield of cdoncrete U ماسه
gritted U ماسه
sands U ماسه
green sand U ماسه تر
grit U ماسه
sand U ماسه
quarry U معدن شن و ماسه
sand stone U ماسه سنگ
sand pile U توده ماسه
quarrying U معدن شن و ماسه
sand store U انبار ماسه
sand trap U ماسه گیر
sandblasting U ماسه پرانی
body sand U ماسه پر کننده
sand layer U لایه ماسه
masonry sand U ماسه بنایی
sand filling U ماسه گرفتگی
quarries U معدن شن و ماسه
sandband U کران ماسه
pit sand U ماسه معدنی
sandrock U ماسه سنگ
gritting U ماسه درشت
gritted U ماسه درشت
grit U ماسه درشت
sandbanks U کرانه ماسه
magazines U مخزن ماسه
magazine U مخزن ماسه
sandbank U کرانه ماسه
sanded U ماسه دار
sandblast U باپاشیدن ماسه
arenaceous U ماسه وار
uniform sand U ماسه یکنواخت
uniform sand U ماسه یکدست
masonry sand U ماسه ملاتی
quicksand U ماسه بادی
dune sand U ماسه بادی
marine sand U ماسه بادی
marine sand U ماسه دریایی
sand U ماسه ریختن شن
sand blasting U ماسه پاشی
sandstone U ماسه سنگ
running sand U ماسه بادی
detritic sand U ماسه فرسایهای
quick sand U ماسه روان
sanbar U کران ماسه
desilter U ماسه گیر
quicksand U ماسه متحرک
sand clay U رس ماسه دار
fine sand U ماسه ریز
sandstorm U ماسه باد
sandstorms U ماسه باد
sand dressing U ماسه پاشی
greensand U ماسه سبز
sand equivalent U همسنگ ماسه
he was neat U بی ماسه خالص
sands U ماسه ریختن شن
heap of sand U توده ماسه
sandstone U سنگ ماسه
gritting U خاک ماسه سنگ
gritting U درشت ماسه سنگ
sabulous U ریگزار ماسه دار
siliceous sandstone U ماسه سنگ سیلیس
pipe sand trap U ماسه گیر لولهای
gritted U درشت ماسه سنگ
sandy earth U زمین ماسه دار
gritted U خاک ماسه سنگ
feldspathic sandstone U ماسه سنگ فلدسپاتی
grit U درشت ماسه سنگ
explosion shot U ضربه چوب به ماسه
grit U خاک ماسه سنگ
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
sand pit U گود ماسه برداری
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
sand dredger U ماشین مکنده ماسه
sand mix U ماسه اغشته سرد
backing sand U ماسه پشت قالب
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
sand lime brick U اجر ماسه اهکی
calcareous sandstone U ماسه سنگ اهکی
sand blast unit U واحد ماسه پاشی
core sand U ماسه ریخته گری
aggradation U فراسازی ماسه گرفتگی
sandy soil U زمین ماسه زار
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
micaceous sandstone U ماسه سنگ میکادار
sand blast nozzle U شیپوره ماسه پاشی
molding sand U ماسه قالب گیری
molasse U سنگ ماسه اهکی رسدار
blast grit U ماسه هوا داده شده
brownstone U [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
argillaceous sand stone U ماسه سنگ خاک رسی
sand asphalt U ماسه اغشته گرم یا سرد
loamy sandstone U ماسه سنگ خاک رسی
sandy limestone U سنگ اهک ماسه دار
mottled sandstone U ماسه سنگ رگه دار
chalky sandstone U ماسه سنگ نرم اهکی
send yaghting U مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
Dry sand absorbs water. U ماسه خشک آبرا جذب می کند
molding sand preparation plant U واحد تهیه ماسه قالب گیری
sandbox [British] U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand box U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
send sailing U مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
flukes U قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
fluke U قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
proportioning U توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
wet classifler U سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
ballast U هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
puddles U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddle U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
coding U کد گذاری
cupellation U قال گذاری
preterition U فرو گذاری
coronations U تاج گذاری
prefixion U پیش گذاری
interposition U پا میان گذاری
investments U سرمایه گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
prefixture U جلو گذاری
inunction U مرهم گذاری
dateline U تاریخ گذاری
costing U هزینه گذاری
hypothecation U رهن گذاری
hypothecation U گرو گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
ovulation U تخمک گذاری
iatraliptics U مرهم گذاری
scaling U مقیاس گذاری
disposure U درمعرض گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
idegraphy U نشان گذاری
pricing U قیمت گذاری
policy-making U سیاست گذاری
imposition of hands U دست گذاری
policy making U سیاست گذاری
demomination U نام گذاری
costing U قیمت گذاری
investment U سرمایه گذاری
mining U مین گذاری
nomographer U قانون گذاری
coding U کد گذاری چیزی
nomenclauture U نام گذاری
coding U علامت گذاری
minelaying U مین گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
ingravescence U رو بشدت گذاری
nomography U فن قانون گذاری
piping U لوله گذاری
indentation U دندانه گذاری
spacing U فاصله گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
impression U نشان گذاری
impressions U نشان گذاری
numbering U شماره گذاری
ovulations U تخمک گذاری ها
lettering U حروف گذاری
aggradation U ابرفت گذاری
indentations U دندانه گذاری
valuations U ارزش گذاری
lable U جهت گذاری
prefixion U جلو گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
prefixture U پیش گذاری
limit of load U حد بار گذاری
synthesising U هم گذاری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com