Perdic | ماسهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 20 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	sandy U	ماسهای
	arenaceous U	ماسهای
	sabulous U	ماسهای

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	vertical sand drainage U	زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
	argilloarenaceous U	خاک رس ماسهای
	sand mastic U	ماستیک ماسهای
	sand cushion U	بستر ماسهای
	sandy soil U	زمین ماسهای
	sand castings U	قطعه ریختگی ماسهای
	sand casting U	ریخته گری ماسهای
	loam molding shop U	قالب گیری ماسهای
	loam molding U	قالب گیری ماسهای
	dry sand molding U	قالبریزی ماسهای خشک
	dry sand mold U	قالب ماسهای خشک
	trap shot U	ضربه به گوی از محدوده ماسهای
	dry sand casting U	ریخته گری ماسهای خشک
	sand equivalent U	درجه ماسهای بودن خاک
	sand casting U	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
	trapped U	زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
	black wash U	نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود

Recent search history

Forum search