English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conger U مارماهی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electric eel U یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
Other Matches
eel U مارماهی
moray U مارماهی
eels U مارماهی
lamprey U مارماهی
elver U بچه مارماهی
rock sucker U مارماهی دریایی
gymnotus U مارماهی برقی
gunnel U مارماهی ریز
sniggle U مارماهی صد کردن
sniggle U مارماهی گرفتن
grig U مارماهی کوچک زنجره
sandpiper U نوعی مارماهی کوچک
hagfish U مارماهی دهان گرد
eelgrass U علف مارماهی که گیاهی است دریایی
fish pot U سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
extra- U بزرگ
macro U بزرگ
largest U بزرگ
vast U بزرگ
smallest U بزرگ نه
grossed U بزرگ
extra U بزرگ
grave U بزرگ
majestic U بزرگ
grosser U بزرگ
extras U بزرگ
bulky U بزرگ
great U بزرگ
large sized U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
grossest U بزرگ
grosses U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
grossing U بزرگ
adults U بزرگ
bulkier U بزرگ
king size U بزرگ
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
extensive U بزرگ
mighty U بزرگ
stour U بزرگ
immane U بزرگ
bulkiest U بزرگ
adult U بزرگ
swith U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
dignified U بزرگ
eminent U بزرگ
hugeous U بزرگ
vasty U بزرگ
small U بزرگ نه
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
gate U در بزرگ
gates U در بزرگ
doyennes U زن بزرگ
gravest U بزرگ
long ton U تن بزرگ
massive U بزرگ
smaller U بزرگ نه
headmen U بزرگ
headman U بزرگ
massively U بزرگ
graves U بزرگ
high U بزرگ
highest U بزرگ
propylon U در بزرگ
highs U بزرگ
egregious U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
voluminous U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
paternal grandmother U نه نه بزرگ
biggest U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
bigger U بزرگ
big U بزرگ
majuscular U بزرگ
majuscule U بزرگ
nonus U بزرگ
full bottomed U بزرگ
decuman U بزرگ
larger U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
large U بزرگ
enormous U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
swingeing U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
wallopings U بزرگ
gross U بزرگ
walloping U بزرگ
megapod U بزرگ پا
galactic U بی نهایت بزرگ
abbot U راهب بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
major planets U سیارات بزرگ
distend U بزرگ کردن
major epilepsy U صرع بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
major cycle U چرخه بزرگ
abbots U راهب بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
master mind U فکر بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
largen U بزرگ شدن
larged sized U اندازه بزرگ
largen U بزرگ کردن
largen vi U بزرگ شدن
mandore U ماندولین بزرگ
large ship U ناو بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
mandola U ماندولین بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
large intestine U روده بزرگ
large detail U جزء بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
leading nations U ملتهای بزرگ
large aircraft U هواپیمای بزرگ
main U بزرگ تمام
main frame U کامپیوتر بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
dilate U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
grandmothers U مادر بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
magnified U بزرگ کردن
macrocyte U هاگدان بزرگ
magnify U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
maximize U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
amplifies U بزرگ شدن
magnifier U بزرگ ساز
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
magnifier U بزرگ کننده
amplify U بزرگ شدن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
macrography U بزرگ نگاری
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
amplifying U بزرگ شدن
magnifcation U بزرگ سازی
amplified U بزرگ شدن
store U مغازه بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
antrum U غار بزرگ
gor bellied U شکم بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
grand mal U صرع بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
great depression U رکود بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com