English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gel U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells U ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
efflore scence U قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
gelignite U ماده ژلاتینی و منفجرهای که از نیترو گلیسیرین میسازند ژلیگنیت
mannose U ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
labdanum U ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
litmus U ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
i am p to know him U بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
tare and tret U وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
tackiness U چسبناکی
viscidity U چسبناکی
smeariness U چسبناکی
viscosity U چسبناکی
gummosity U چسبناکی
ropiness U چسبناکی
gumminess U چسبناکی
viscosity U دوسگنی چسبناکی
viscosity U چسبناکی ناروانی
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
gelatinous U ژلاتینی
gelatin U ژلاتینی سریشم
jellies U جسم ژلاتینی
dry storage battery U باتری ژلاتینی
gelatin dynamite U دینامیت ژلاتینی
gelable U ژلاتینی شونده
gelatine U ژلاتینی سریشم
gelatine battery U باتری ژلاتینی
gelatine paper U کاغذ ژلاتینی
jelly U جسم ژلاتینی
gelatinoid U دلمه جسم ژلاتینی
amyloid U هیدرات سلولز ژلاتینی
gelatinoid U دلمه مانند ژلاتینی
heliotype U عکس ژلاتینی افتابی
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
prices are sagging U قیمتهاپایین میاید
it snows U برف میاید
i feel sleepy U خوابم میاید
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
it reeks of blood U بوی خون از ان میاید
This dress suits me . U این لباس به من میاید.
his manners smackofselfishness U بوی خودپسندی از رفتارش میاید
it thunders U صدای اسمان غرغره میاید
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gerunds U باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
eider down U پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
aces U میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gerund U باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gluten U سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
ace U میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
internal evidence U مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
growled U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
dry ice U یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
growls U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
green corn U ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
growl U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
guinea pig U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
metaprotein U هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
godchild U طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchildren U طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
venriloquism U سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
egg tooth U نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
zygotic U بوجود اید
give brith to U بوجود اوردن
To come into existence . U بوجود آمدن
give birth to U بوجود اوردن
To bring into existence . U بوجود آوردن
regenarate U از نو بوجود اورنده
makes U بوجود اوردن
zygote U بوجود اید
make U بوجود اوردن
begat U بوجود اوردن
father U موجد بوجود اوردن
vampirism U اعتقاد بوجود vampire
fathered U موجد بوجود اوردن
to procreate an heir U وارثی بوجود اوردن
inchoate U تازه بوجود امده
arise U بوجود اوردن برامدن
fathers U موجد بوجود اوردن
arising U بوجود اوردن برامدن
fathering U موجد بوجود اوردن
self born U از خود بوجود امده
arises U بوجود اوردن برامدن
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
inbreed U موجب شدن بوجود اوردن
generate U بوجود اوردن تناسل کردن
generated U بوجود اوردن تناسل کردن
generates U بوجود اوردن تناسل کردن
beget U بوجود اوردن ایجاد کردن
generating U بوجود اوردن تناسل کردن
ingenerate U احداث کردن بوجود اوردن
begets U بوجود اوردن ایجاد کردن
begetting U بوجود اوردن ایجاد کردن
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
make good <idiom> U بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
masculinize U شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
gangrene U فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
theorised U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
copper mordant U دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
churn U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
churns U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
Baldenfreude U [حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
tin mordent U دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
hematogenous U از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
chrome dyes U کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
ground section U بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
warp tension U کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
spinning wheel U چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
affects U نتیجه
inferences U نتیجه
inference U نتیجه
sequent U نتیجه
sequela U نتیجه
affect U نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
rests U نتیجه
rest U نتیجه
resultful U پر نتیجه
outcomes U نتیجه
resulted U نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
effecting U نتیجه
sequitur U نتیجه
thanks to..... U در نتیجه
products U نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
product U نتیجه
resulting U نتیجه
growths U نتیجه
growth U نتیجه
frustrated U بی نتیجه
effected U نتیجه
outgrowth U نتیجه
ineffectual U بی نتیجه
effect U نتیجه
afterclap U نتیجه
ineffective U بی نتیجه
in the sequel U در نتیجه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com