English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constituent U ماده متشکله
constituents U ماده متشکله
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
constituent U جزء متشکله
constituents U جزء متشکله
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
cracking U شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
new U جدید
unprecedented U جدید
newer U جدید
newest U جدید
novels U جدید
novel U جدید
new- U جدید
maidens U جدید
up-to-date U جدید
unprecedentedly U جدید
up to date U جدید
maiden U جدید
recent U جدید
modern U جدید
newfound U جدید الاکتشاف
reorganization U صورت جدید
recent development U بسط جدید
probe U اکتشاف جدید
proselyte U جدید الایمان
postulant U جدید الورود
probed U اکتشاف جدید
postulancy U جدید الورودی
probes U اکتشاف جدید
new deal U سیاست جدید
neologism U واژه جدید
innovations U حرکت جدید
reprinted U چاپ جدید
reprinting U چاپ جدید
New Year U سال جدید
reprints U چاپ جدید
innovation U حرکت جدید
neogenesis U تولید جدید
fresh target U هدف جدید
neophyte U جدید الایمان
reprint U چاپ جدید
freshmen U جدید الورود
neophytes U جدید الایمان
modern sector U بخش جدید
modern system U نظام جدید
neoteric U جدید تازه
new deal U قرار جدید
modern U جدید مدرن
It's not new. جدید نیست.
neologisms U واژه جدید
the new testament U عهد جدید
revision U چاپ جدید
revisions U چاپ جدید
modern physics U فیزیک جدید
freshman U جدید الورود
resurfaces U لایهی جدید افزودن
currency U جدید بودن نقشه
currencies U جدید بودن نقشه
drafts U بازیگر جدید تیم
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
neo U پیشوند بمعنی جدید
used U آنچه جدید نیست
forwarding address آدرس پستی جدید
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
drafted U بازیگر جدید تیم
resurfaced U لایهی جدید افزودن
draft U بازیگر جدید تیم
reseated U صندلی جدید دادن
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
neoanthropic U شبیه انسان جدید
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
resurface U لایهی جدید افزودن
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
reseats U صندلی جدید دادن
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
reseating U صندلی جدید دادن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
involucrum U تشکیل استخوان جدید
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
reseat U صندلی جدید دادن
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
imagism U مکتب شعر جدید
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
rehousing U بخانه جدید رفتن
rehouses U بخانه جدید رفتن
ultramodern U خیلی جدید متجدد
rehoused U بخانه جدید رفتن
rehouse U بخانه جدید رفتن
kakapo U طوطی زلاند جدید
neo- U پیشوند بمعنی جدید
renames U دادن نام جدید به فایل
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
renaming U دادن نام جدید به فایل
rename U دادن نام جدید به فایل
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
renamed U دادن نام جدید به فایل
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
analysis U یات هزینههای محصول جدید
epochs U اغاز فصل جدید عصر
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
epoch U اغاز فصل جدید عصر
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
released U قراردادن محصول جدید دربازار
natality U تعداد زایش وموالید جدید
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
release U قراردادن محصول جدید دربازار
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
force U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forcing U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com