English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keratin U ماده شاخی
keratine U ماده شاخی
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
corny U شاخی
keratinous U شاخی
horny U شاخی
corneous U شاخی
keratoid U شاخی
cornuted U شاخی
kerasine U شاخی
horniest U شاخی
hornier U شاخی
keratose U شاخی
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
horned U شاخی شکل
cornify U شاخی کردن
cleat U موت شاخی
ink horn U دوات شاخی
keratose U جسم شاخی اسفنج
keratose U دارای لیفهای شاخی
gridlock U شاخ به شاخی ماشینها
inkhorn U دوات شاخی قدیمی
keratosis U شاخی شدن پوست و غیره
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
existing U موجود
inesse U موجود
disposal U موجود
entity U موجود
entities U موجود
on hand U موجود
bound U موجود
in store U موجود
handy U موجود
available U موجود
handiest U موجود
to the fore U موجود
stocked U موجود
existent U موجود
lives U موجود
going U موجود
life U موجود
stock U موجود
extant U موجود
handier U موجود
effective strength U استعدادرزمی موجود
biotype U موجود همزیست
status quo U وضع موجود
thing U لباس موجود
available goods U کالاهای موجود
records available U اطلاعات موجود
fleet in being U ناوگان موجود
presents U موجود اماده
presenting U موجود اماده
presented U موجود اماده
existing circumstances U شرایط موجود
ready money U پول موجود
gremlin U موجود وهمی
gremlins U موجود وهمی
present U موجود اماده
to be there U موجود بودن
available balance U مانده موجود
real U واقعی موجود
wight U موجود زنده
inexistent U غیر موجود
availability U موجود بودن
spot goods U کالاهای موجود
to have in stock U موجود داشتن
hemophile U موجود خون دوست
anaerobe U موجود غیر هوازی
being U موجود زنده شخصیت
undertones U ته صدا موجود در زمینه
frees U موجود در دیسک یا حافظه
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
on hand U وسایل موجود درانبار
freed U موجود در دیسک یا حافظه
supermen U موجود مافوق انسان
microorganisms U موجود ذره بینی
clara U هدف موجود نیست
extant U نسخهء موجود و باقی
all available U تمام توپخانه موجود
undertone U ته صدا موجود در زمینه
nonentities U چیز غیر موجود
polyembryony U موجود چند جنینی
superman U موجود مافوق انسان
nonentity U چیز غیر موجود
microorganism U موجود ذره بینی
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
free U موجود در دیسک یا حافظه
stock accounting U حساب کالاهای موجود
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
virtual U موجود بالقوه تقدیری
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
back order U اماد غیر موجود
available supply rate U نواخت اماد موجود
biogenic U موجد موجود زنده
uric U موجود در ادرار پیشابی
organism U ترکیب موجود زنده
organisms U ترکیب موجود زنده
preexistent U ازلیت موجود از قبل
built in U موجود در داخل چیزی
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
solute U جسم حل شده موجود در محلول
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
banshees U موجود وهمی بشکل روح
banshee U موجود وهمی بشکل روح
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
humus U موار الی موجود در خاک
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com