Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solvate
U
ماده محلول
ether extract
U
ماده الی محلول دراثر
pigments
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigment
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
fibrin
U
ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
dehydrogenate
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric
U
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
dehydroisomerization
U
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
catalytic hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
cosolvent
U
روغن شبه حلال شبه حلال
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
thinner
U
حلال
licit
U
حلال
peels
U
حلال
permitted
U
حلال
solvent
<adj.>
U
حلال
solvents
U
حلال
kosher
U
حلال
lawful
U
حلال
dissolving
<adj.>
U
حلال
resolvent
<adj.>
U
حلال
peel
U
حلال
nonpolar solvent
U
حلال ناقطبی
co solvent
U
کمک حلال
polar solvent
U
حلال قطبی
legitimated
U
حلال زاده
amphiprotic solvent
U
حلال امفوتری
legit
U
حلال مشروع
legitimating
U
حلال زاده
legitimates
U
حلال زاده
fair trade
U
کسب حلال
aprotic solvent
U
حلال بی پروتون
amphoteric solvent
U
حلال دوخصلتی
born in lawful wedding
U
حلال زاده
solvated
U
حلال پوشیده
amphoteric solvent
U
حلال امفوتری
legitimate
U
حلال زاده
lawful
U
حلال داتایی
amphiprotic solvent
U
حلال دوخصلتی
solvent phase
U
فاز حلال
acid solvent
U
حلال اسیدی
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
hydrogen
U
هیدروژن
to turn an houest
U
پول حلال دراوردن
speak of the devil and he appears
<idiom>
U
حلال زاده بودن
nonqaueous solvent
U
حلال غیر ابی
immiscible solvent
U
حلال امتزاج ناپذیر
lyophilic colloid
U
کلویید حلال دوست
solvated proton
U
پروتون حلال پوشیده
lyophobic colloid
U
کلویید حلال گریز
extraction solvent
U
حلال استخراج کننده
heavy hydrogen
U
هیدروژن سنگین
dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
tertiary hydrogen
U
هیدروژن 3 درجه
orthohydrogen
U
هیدروژن ارتو
parahydrogen
U
هیدروژن پارا
hydrocracking
U
کراکینگ با هیدروژن
active hydrogen
U
هیدروژن فعال
hydrogenation
U
هیدروژن دهی
hydrodimerization
U
دوپارش با هیدروژن
hydrogen sulphide
U
سولفید هیدروژن
hydrodimerization
U
دی مرشدن با هیدروژن
liquid hydrogen
U
هیدروژن مایع
hydrogenator
U
هیدروژن ساز
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
hydrogenolysis
U
هیدروژن کافت
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
acid function
U
یون هیدروژن
heydrogenize
U
هیدروژن دادن
hydrogenate
U
هیدروژن دادن
alcohol-free beer
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
varsol
U
حلال نفتی شبیه نفتا
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
sulfide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrogen like atom
U
اتم هیدروژن مانند
hydro carbon
U
ترکیب هیدروژن و کربن
labile hydrogen
U
هیدروژن تند اثر
hydrogen flame detector
U
اشکارساز شعلهای هیدروژن
sulphide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
light hydrogen
U
هیدروژن سبک یا معمولی
hydrogen depleted structure
U
ساختار هیدروژن زدوده
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
hydrogenation
U
عمل تبدیل به هیدروژن
hydrodesulfurizing
U
گوگرد زدایی با هیدروژن
pyrolytic dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی تفکافتی
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
tertiary hydrogen
U
هیدروژن نوع سوم
sodium hydrogen carbonate
U
سدیم هیدروژن کربنات
hydrogen like orbital
U
اوربیتال هیدروژن مانند
standard hydrogen electrode
U
الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium monohydrogen carbonate
U
سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride
U
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
solution
U
محلول
solution
U
حل محلول
solutions
U
حل محلول
solutions
U
محلول
dilution
U
محلول
solvable
U
محلول
antifreezing solution
U
محلول ضد یخ
hydrochloric
U
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
hydrogenate
U
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
atomic hydrogen arc welding
U
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
pseudosolution
U
شبه محلول
buffer
U
محلول تامپون
normal solution
U
محلول نرمال
emulsoid
U
محلول سریشمی
dissolved solids
U
مواد محلول
buffer solution
U
محلول بافر
solid solution
U
محلول جامد
saline
U
محلول نمک
water glass
U
شیشه محلول
alkaline solution
U
محلول قلیایی
battery solution
U
محلول باتری
standard solution
U
محلول استاندارد
stock solution
U
محلول ذخیره
cutting solution
U
محلول برش
caustic solution
U
محلول سوزاور
ammonia water
U
محلول امونیاکی
acid solution
U
محلول اسید
acid soluble
U
محلول در اسید
benedict's solution
U
محلول بندیکت
soluble
U
حل شدنی محلول
soap solution
U
محلول صابون
soild solution
U
محلول جامد
ideal solution
U
محلول ایده ال
ammonia
U
محلول امونیاک
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
metastable solution
U
محلول شبه پایدار
saturated solution
U
محلول سیر شده
wine of opium
U
محلول تریاک وشراب
javelle water
U
محلول هیپوکلریت سدیم
aromatic vinegar
U
محلول سرکه و کافور
ammonia
U
محلول یا بخار امونیاک
cut back bitumens
U
قیرهای محلول پس بریده
slow curing
U
قیرهای محلول دیرگیر
oleoresin
U
محلول رزین در روغن
solate
U
بصورت محلول دراوردن
medium curing
U
قیرهای محلول کندگیر
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
soda solution
U
محلول جوش شیرین
rapid curing
U
قیرهای محلول زودگیر
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
alkali proof
U
مقاومت محلول سوزش اور
supersaturated solution
U
محلول فوق سیر شده
salvolatile
U
محلول معطر اب امونیاک والکل
sirup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
cn solution
U
محلول گاز اشک اور
supersaturated solution
U
محلول ابر سیر شده
syrups
U
محلول غلیظ قندی دارویی
solute
U
جسم حل شده موجود در محلول
syrup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
anodization
U
به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
saponated
U
صابون زده دارای محلول صابونی
suspensoid
U
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
pickling
U
غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
LCD
U
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
protons
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
hydrogenize
U
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
slurry
U
تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com