Perdic | مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (14 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bubble bath U	مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
	bubble baths U	مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	humectant U	مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
	antivitamin U	مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
	aromatherapist U	معالجهگر که از ماساژ با روغنهای معطر استفاده میکند
	phosphor U	مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
	antigen U	مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
	antigens U	مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
	photoemissive U	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
	unmoderated list U	لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
	sudatorium U	حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
	dice box U	پیالهای که طاس را ازان میریزند
	My hair is falling out. U	موهای سرم دارند میریزند.
	feed door U	دری که ازان سوخت درکوره میریزند
	cold pig U	اب سردی که روی ادم خوابیده میریزند تابیدارشود
	pot pourri U	کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
	defoliant U	گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
	ballast U	هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
	mail server U	کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
	sweet scented U	معطر
	redolent U	معطر
	aromatic U	معطر
	odorant U	معطر
	fragrant U	معطر
	sweet smelling U	معطر
	essenced U	معطر
	scented U	معطر
	single base U	تک مادهای
	ferrite U	مادهای
	ferric oxide U	مادهای
	nutty U	معطر دیوانه
	kissing comfit U	شیرینی معطر
	fragrance U	چیز معطر
	pekoe U	چای معطر
	perfumes U	معطر کردن
	herbs U	سبزیجات معطر
	perfume U	معطر کردن
	fragrances U	چیز معطر
	cologne U	آبگونهی معطر
	spicy U	تند معطر
	colognes U	آبگونهی معطر
	aromatization U	معطر سازی
	nuttier U	معطر دیوانه
	nuttiest U	معطر دیوانه
	minted U	شیرینی معطر با نعناع
	potherb U	سبزیهای معطر خوراکی
	bubble bath U	وان پر کف و معطر شده
	bubble baths U	وان پر کف و معطر شده
	odorize U	معطر و خوشبو ساختن
	mint U	شیرینی معطر با نعناع
	mints U	شیرینی معطر با نعناع
	minting U	شیرینی معطر با نعناع
	volatile U	مادهای با فشاربخار زیاد
	purls U	ابجو دارای ادویه معطر
	purling U	ابجو دارای ادویه معطر
	purled U	ابجو دارای ادویه معطر
	abelmusk U	خطمی معطر مشک دانه
	herb spice blend U	آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
	salvolatile U	محلول معطر اب امونیاک والکل
	abelmosk U	خطمی معطر مشک دانه
	purl U	ابجو دارای ادویه معطر
	abrazitic U	مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
	insulator U	مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
	insulators U	مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
	allergen U	مادهای که باعث حساسیت میشود
	acetylcholine U	مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
	mull U	معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات
	aromatherapy U	معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
	root beer U	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
	pomatum U	عطر مخصوص پمادموی سر پماد معطر
	spikenard U	روغن یامرهم معطر سنبل هندی
	root beers U	مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
	thuja oil U	روغن معطر برگ کاج خمرهای
	geraniol U	الکل اشباع شده مایع و معطر
	bill of rights U	اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
	xylol U	خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
	xylene U	خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
	alkali U	قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
	conductors U	مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
	alkalis U	قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
	dopant U	مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
	conductor U	مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
	photoconductive U	مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
	dump U	نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
	acetum U	حل مواد معطر درمحلولی مرکب از اسید استیک و الکل و اب
	labdanum U	ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
	gasogene U	مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
	inoculum U	مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
	excipient U	مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
	materials U	مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
	disks U	صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
	disk U	صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
	material U	مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
	anticatalyst U	مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
	succubus U	جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
	hydrolyte U	جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
	additives U	مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
	thin U	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
	multicellular U	مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
	succuba U	جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
	thinned U	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
	thinners U	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
	thinnest U	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
	thins U	روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
	repeater U	وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
	amphetamine U	مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
	amphetamines U	مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
	benzene U	هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
	sand bath U	حمام شن
	bagnio U	حمام
	washrooms U	حمام
	washroom U	حمام
	trays U	حمام
	tray U	حمام
	Turkish baths U	حمام
	bath U	حمام
	Turkish bath U	حمام
	bathrooms U	حمام
	bain-marie U	حمام آب
	water quench U	حمام آب
	bathhouse U	حمام
	water bath U	حمام آب
	double boiler U	حمام آب
	waterbath U	حمام آب
	bath house U	حمام
	bathroom U	حمام
	copper bath U	حمام مس
	antibiotics U	مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
	antibiotic U	مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
	metal deactivator U	مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
	sun bath U	حمام افتابی
	thermae U	حمام اب گرم
	bathed U	حمام فرنگی
	sweating bath U	حمام گرم
	bathed U	حمام ابکاری
	bathtubs U	وان حمام
	cockroach U	سوسک حمام
	cockroaches U	سوسک حمام
	bathtub U	وان حمام
	a bath towel U	حوله حمام
	sunbath U	حمام افتاب
	sudatorium U	حمام بخار
	toilet waters U	عطر حمام
	sweating bath U	حمام بخار
	washcloth U	کیسه حمام
	washcloth U	لیف حمام
	oil bath U	حمام روغن
	bathing cap U	کلاه حمام
	bathmat U	پادری حمام
	acid bath U	حمام اسید
	bathing caps U	کلاه حمام
	vapour bath U	حمام بخار
	bathmats U	پادری حمام
	toilet water U	عطر حمام
	vaporarium U	حمام بخار
	turkey bath U	حمام شرقی
	steam bath U	حمام بخار
	shower bath U	حمام دوش
	hypocaust U	جهنم حمام
	unwashed U	حمام نگرفته
	bathrobes U	رخت حمام
	metal bath U	حمام فلز
	bath U	حمام فرنگی
	bath U	حمام ابکاری
	hammam U	حمام اسلامی
	ultrasonic bath U	حمام فراصوتی
	bath-house U	حمام عمومی
	dyeing bath U	حمام رنگرزی
	bathhouse U	حمام [با استخر]
	swimming pool U	حمام [با استخر]
	swimming bath [British E] [old-fashioned] U	حمام [با استخر]
	bathing tub U	حمام فرنگی
	bathing clothes U	لوازم شنا [حمام]
	sunbathed U	حمام افتاب گرفتن
	sunbathe U	حمام افتاب گرفتن
	roaches U	سوسک حمام کجوله
	bathing gear U	لوازم شنا [حمام]
	oil bath lubrication U	روغنکاری حمام روغن
	roach U	سوسک حمام کجوله
	bask U	حمام افتاب گرفتن
	furnaces U	تون حمام وغیره
	molten bath U	حمام ذوب فلزات
	therms U	حمام عمومی گرما
	therm U	حمام عمومی گرما
	therm U	واحد گرما حمام
	bath dye U	حمام رنگرزی الیاف
	therms U	واحد گرما حمام
	basks U	حمام افتاب گرفتن
	basking U	حمام افتاب گرفتن
	basked U	حمام افتاب گرفتن
	sunbathing U	حمام افتاب گرفتن
	furnace U	تون حمام وغیره
	bathing things U	لوازم شنا [حمام]
	bathing clothes U	لباس شنا [حمام]
	shaking bath U	حمام تکان دهنده
	bathing gear U	لباس شنا [حمام]
	saunas U	حمام بخار فنلاندی
	sunbathes U	حمام افتاب گرفتن
	sauna U	حمام بخار فنلاندی
	bathing things U	لباس شنا [حمام]
	swimming things U	لباس شنا [حمام]
	caldarium U	گرمخانه در حمام رومی