Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hit parade
<idiom>
U
لیستی از آهنگها برطبق سلیقه مردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
in case
<idiom>
U
برطبق
in accordance with
U
برطبق
evangelically
U
برطبق انجیل
per
U
از وسط برطبق
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
anno hegirae
U
برطبق سال هجری
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
abidance
U
رفتار برطبق توافق
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
matter-of-fact
<idiom>
U
چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
play it by ear
<idiom>
U
تصمیم گیری درچیزی برطبق شرایط
kosher
U
تهیه شده برطبق شریعت یهود
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
styled
U
سلیقه
styles
U
سلیقه
styling
U
سلیقه
taste
U
سلیقه
tasteful
U
با سلیقه
style
U
سلیقه
tastes
U
سلیقه
tasted
U
سلیقه
tact
U
سلیقه
elegance
U
سلیقه
tasting
U
سلیقه
custom
U
سلیقه
congenial
U
هم سلیقه
congenial
<adj.>
U
هم سلیقه
elegant
U
با سلیقه
tasteless
U
بی سلیقه
tactlessly
U
بی مهارت بی سلیقه
taste maker
U
سلیقه افرین
gastronome
U
سلیقه در غذا
exquisite taste
U
سلیقه زیاد
fashionable
U
خوش سلیقه
tastefully
U
از روی سلیقه
tactless
U
بی مهارت بی سلیقه
stylist
U
خوش سلیقه
stylish
<adj.>
U
باب سلیقه
stylists
U
خوش سلیقه
stylist
U
قاضی سلیقه
taste changes
U
تغییرات سلیقه
stylists
U
قاضی سلیقه
population
U
تعداد مردم مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
exquisitely
U
از روی سلیقه زیاد
daintiness
U
سلیقه باذوق لطیف
Difference of opinion (in taste).
U
اختلا ف عقیده ( سلیقه )
In so far as their taste would go .
U
تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد
neatly
U
از روی سلیقه ساده
gormandizer
U
خوش سلیقه درخوراک
lowbrow
U
بیسواد دارای سلیقه پست
have an eye for
<idiom>
U
سلیقه خوبی درچیزی داشتن
sucker list
<idiom>
U
لیستی از اشخاص ساده لوح
menu
U
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
menus
U
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
catalogues
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogued
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogue
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogs
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloguing
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
capability
U
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
to pick and choose
U
درسوا کردن چیزی سلیقه زیادبخرج دادن
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
indexing
U
فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
devices
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
listing
U
چاپ لیستی از موضوعات از داده ذخیره شده در کامپیوتر
listings
U
چاپ لیستی از موضوعات از داده ذخیره شده در کامپیوتر
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
cross reference generator
U
بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
function
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
chain
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chains
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
functions
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
dir
U
در DOS-MS دستور سیستم که لیستی از فایلهای روی دیسک را نشان میدهد
scan
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
chain
U
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
scans
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
chains
U
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
scanned
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
highlight bar
U
میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
push down stack
U
مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
agendas
U
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
interrupting
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
agenda
U
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
interrupts
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
push down list
U
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
authority
U
لیستی از اصط لاحات که توسط افرادی که پایگاه داده ها را ایجاد و از آن استفاده می کنند مط رح می شوند
DD/D
U
نرم افزاری که لیستی از نوع و حالت دادههای پایگاه داده در اختیار قرار میدهد
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
catalogues
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogued
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogs
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloging
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogue
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloged
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloguing
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
drop down list box
U
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
the deaf
U
مردم کر
the people
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
people
U
مردم
folk
U
مردم
peopling
U
مردم
peoples
U
مردم
peopled
U
مردم
public
U
مردم
folks
U
مردم
push up list
U
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
mob
U
انبوه مردم
omnibuses
U
توده مردم
omnibus
U
توده مردم
the american public
U
مردم امریکا
Among the people .
U
درمیان مردم
commoners
U
: مردم عوام
commonest
U
: مردم عوام
mobbed
U
انبوه مردم
the million
U
توده مردم
the many
U
بیشتر مردم
the dregs of the people
U
مردم پست
reputedly
U
در نظر مردم
mandating
U
دستور مردم به
mandates
U
دستور مردم به
mandated
U
دستور مردم به
mandate
U
دستور مردم به
mobs
U
انبوه مردم
mobbing
U
انبوه مردم
common
U
: مردم عوام
outside opinion
U
عقیده مردم
mandrake
U
مردم گیاه
manragora
U
مردم گیاه
many people
U
خیلی از مردم
many people
U
بسیاری از مردم
outside opinion
U
رای مردم
other people
U
سایر مردم
land n
U
قوم مردم
other people
U
مردم دیگر
men of intellgence
U
مردم باهوش
citizenship
U
مردم تبعیت
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
most people
U
بیشتر مردم
population
[pop.]
U
تعداد مردم
public-spirited
U
خیرخواه مردم
misanthropes
U
مردم گریز
misanthrope
U
مردم گریز
unsocial
U
مردم گریز
demos
U
توده مردم
jawsmith
U
مردم فریب
public notice
U
آگهی به مردم
lao
U
مردم تایی
laotian
U
مردم تایی
people say
U
مردم می گویند
the multitude
U
توده مردم
ombudsman
U
فریادرس مردم
communists
U
مردم گرا
head count
U
شمارش مردم
commons
U
مردم عادی
massing
U
توده مردم
ruck
U
مردم عادی
rucks
U
مردم عادی
masses
U
توده مردم
sociability
U
مردم امیزی
demography
U
مردم نگاری
parading
U
اجتماع مردم
popular
U
مردم پسند
plebeian
U
توده مردم
anthropology
U
مردم شناسی
lowest common denominators
U
مردم پذیر
lowest common denominator
U
مردم پذیر
ombudsmen
U
فریادرس مردم
head counts
U
شمارش مردم
popularity
U
مردم پسندی
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
parades
U
اجتماع مردم
communist
U
مردم گرا
paraded
U
اجتماع مردم
parade
U
اجتماع مردم
plebeians
U
توده مردم
mass
U
توده مردم
unsociable
U
مردم گریز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com