English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
kicking U لگدزدن
kicked U لگدزدن
kick U لگدزدن
kickbacks U لگدزدن
kickback U لگدزدن
kicks U لگدزدن
to give one a kick U لگدزدن
setback U لگدزدن تفنگ
setbacks U لگدزدن تفنگ
plopped U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plop U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopping U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
he had not a kick in him U نیروی لگدزدن نداشت
throw away a chance or opportunity <idiom> U لگدزدن به بخت واقبال
boot U لگدزدن باسرچکمه وپوتین زدن
stoaway U کسیکه خودرادرکشتی پنهان میکندکه پول از او نگیرندتاکشتی راه بیفتد
quoit U نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
quiot U حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
as U چنانکه
how U چنانکه
so that U چنانکه
in the event that U چنانکه
coordinately U چنانکه یکجورباشد
dilatorily U چنانکه پرشود
pinchingly U چنانکه فشاراورد
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
admissibleness U چنانکه روا
permissively U چنانکه مخیرسازد
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
proper U چنانکه شایدوباید
as it deserves U چنانکه باید
as is well known U چنانکه مشهور
so to speak U چنانکه گویی
insolubly U چنانکه اب نشود
prettily U چنانکه زیبانماید
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
medially U چنانکه درمیان باشد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
meetly U چنانکه باید و شاید
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
meetly U چنانکه در خور باشد
comme il faut U چنانکه باید وشاید
according to his version U چنانکه او شرح میداد
invisibly U چنانکه دیده نشود
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
interminably U چنانکه تمام نشود
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
convincingly U چنانکه متقاعد کند
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
prettily U بخوبی چنانکه باید
funnily U چنانکه خنده اورد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
according as چنانکه بدان سان که
effusively U چنانکه گویی بریزد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
perniciously U چنانکه زیان اورد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com