English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stall U لژ جایگاه ویژه
stalling U لژ جایگاه ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
witness box U جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
Other Matches
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
positioned U جایگاه
place U جایگاه
places U جایگاه
station U جایگاه
limb top U جایگاه
stationed U جایگاه
stations U جایگاه
cabin U جایگاه
position U جایگاه
toll house U جایگاه
placing U جایگاه
house U جایگاه جا
housed U جایگاه جا
houses U جایگاه جا
telephone station U جایگاه تلفن
pumping ststion U جایگاه تلمبه
hibernaculum U جایگاه زمستانی
home range U جایگاه حیوانات
seat U جایگاه نشاندن
seated U جایگاه نشاندن
seats U جایگاه نشاندن
grandstand U جایگاه سرپوشیده
grandstands U جایگاه سرپوشیده
picturedrome U جایگاه سینما
picture theatre U جایگاه سینما
operating room U جایگاه عمل
operating rooms U جایگاه عمل
booth U جایگاه رژه
flash house U جایگاه دزدان
sanctuaries U جایگاه مقدس
sanctuary U جایگاه مقدس
engine house U جایگاه لوکوموتیو
stands U جایگاه تماشاگران
galleries U جایگاه تماشاگران
gallery U جایگاه تماشاگران
booths U جایگاه رژه
site plan U نقشه جایگاه
banstand U جایگاه ارکست
lattice site U جایگاه شبکه
picture palace U جایگاه سینما
expanse of ruins U جایگاه خرابیها
scene of destruction U جایگاه خرابیها
parking place U جایگاه توقف
ordinal position U جایگاه ترتیبی
band-stand U جایگاه ارکستر
expanse of rubble U جایگاه خرابیها
bar U جایگاه متهمین در دادگاه
swinery U پرورشگاه یا جایگاه خوکان
stone work U جایگاه سنگ تراشی
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
menagerie U جایگاه دام ودد
platforms U کف راه جایگاه خطابه
gate chamber wall U جایگاه حرکت دریچه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
stand U جایگاه گواه در دادگاه
stand one's ground <idiom> U حمایت از جایگاه شخص
malt house U جایگاه مالت سازی
menageries U جایگاه دام ودد
dock U جایگاه متهم در دادگاه
choir-wall U [دیواره ی جداکننده جایگاه]
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
podiums U بالکن جایگاه مخصوص
podium U بالکن جایگاه مخصوص
oarlock U جایگاه فلزی پارو
docked U جایگاه متهم در دادگاه
docks U جایگاه متهم در دادگاه
news stand U جایگاه فروش روزنامه
news-stand U جایگاه فروش روزنامه
news-stands U جایگاه فروش روزنامه
platform U کف راه جایگاه خطابه
press boxes U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press box U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
far turn U پیچ سمت جایگاه
sail loft U جایگاه بادبان سازی
fire post U جایگاه اتش نشانی
sanctum U قدس جایگاه مقدس
bars U جایگاه متهمین در دادگاه
perched U جایگاه بلند جای امن
perch U جایگاه بلند جای امن
perches U جایگاه بلند جای امن
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
perching U جایگاه بلند جای امن
orchestras U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestra U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
location U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
haras U جایگاه تخم کشی اسب
choir-loft U [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
witness box U جایگاه شهود گواه جای
locations U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
fore U [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
tap room U جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
antechoir U جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
lubritorium U جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
choir-aisle U [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
clubhouses U ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
Pay attention to the house rules [hazard statements] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
clubhouse U ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
iconostasis U [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
choir-rail U [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
specialist U ویژه گر
particulars U ویژه
expert U ویژه گر
idiocrasy U ویژه
specialists U ویژه گر
specific U ویژه
adhoc U ویژه
peculiar U ویژه
experts U ویژه گر
prerogative U حق ویژه
particular U ویژه
prerogatives U حق ویژه
special character U ویژه
specific humidity U نم ویژه
extra <adj.> U ویژه
paticular U ویژه
express U ویژه
privilege U حق ویژه
special U ویژه
net U ویژه
expressed U ویژه
expresses U ویژه
expressing U ویژه
nett U ویژه
specially U ویژه
specifics U ویژه
extra special U ویژه
nets U ویژه
priviege U حق ویژه
special <adj.> U ویژه
special case U مورد ویژه
idioms U زبان ویژه
idioms U تعبیر ویژه
idiom U زبان ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
rarely U بااستادی ویژه
special duty U کار ویژه
acoustician U ویژه گر اواشنود
special symbol U نماد ویژه
special party U گروه ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
idiom U تعبیر ویژه
specific gravities U گرانی ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
specific gravity U گرانی ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special character U دخشه ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
body guard U هنگ ویژه
life guard U هنگ ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
relative density U گرانی ویژه
particular lien U حق حبس ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
gastronomist U ویژه گرخوراک
regiospecific U جهت ویژه
quantum state U ویژه حالت
proper volume U ویژه حجم
lacrimal U ویژه اشک
lachrymal U ویژه اشک
labeled cargo U کالای ویژه
kink U ویژه گی فرریز
indicium U نشانه ویژه
preceptorial U ویژه اموزگاری
prerogatived U دارای حق ویژه
proper function U ویژه تابع
favourite or vor U ویژه مخصوص
praetorian guard U گارد ویژه
proper value U ویژه مقدار
characteristic root U ویژه مقدار
characteristic number U ویژه مقدار
characteristic function U ویژه تابع
singular matrix U ماتریس ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
special agreement U قرارداد ویژه
bylaw U قانون ویژه
byelaw U قانون ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
conizance U نشان ویژه
self weight U ویژه وزن
extra equipment U متعلقات ویژه
equity capital U ارزش ویژه
monocular U ویژه یک چشم
endemical U ویژه یک قوم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com