English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flexible oil filter line U لوله صافی روغن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil filter U صافی روغن
filter stick U لوله صافی دار
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
absolute filter U صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
oil dent U شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oil U روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling U روغن کاری کردن روغن ساختن
oils U روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosoted U روغن قیر روغن قطران
creosotes U روغن قیر روغن قطران
oil can U حلب روغن , روغن دان
cutting oil U روغن سردکننده روغن برش
creosoting U روغن قیر روغن قطران
creosote U روغن قیر روغن قطران
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
sockets U بست لوله دوراهی لوله
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
filters U صافی
strainers U صافی
limpidity or limpidness U صافی
sleekness U صافی
defecator U صافی
line filter U صافی خط
oaleaceous U صافی
scumble U صافی
absolute filter U صافی صد در صد
water filter U صافی اب
leach U صافی
strainer U صافی
colanders U صافی
colander U صافی
pureness U صافی
limpidity U صافی
filter U صافی
planeness U صافی
smoothness U صافی
filter bed U صافی اب
color killer U صافی رنگ
filter bed U صافی شنی
filtering U از صافی گذراندن
accelofilter U صافی سریع
killer stage U صافی رنگ
filter condenser U خازن صافی
filter chock U چوک صافی
differentiating filter U صافی ممیز
electric filter U صافی الکتریکی
absorbent filter U صافی جذب
filter characteristic U مشخصه صافی
filter capacitor U خازن صافی
scratch filter U صافی پیکاپ
filter crystal U کریستال صافی
interference filter U صافی تداخل
leach U از صافی گذراندن
interference filter U صافی پارازیت
filter flask U بالن صافی
leach U صافی کردن
serenity U بی سر وصدایی صافی
filter disk U قرص صافی
filter disc U قرص صافی
light filter U صافی نور
polarizing filter U صافی قطبی
interference eliminator U صافی تداخل
gas mask canister U صافی گاز
petrol filter U صافی بنزین
acoustic filter U صافی صوتی
line filter U صافی شبکه
filter curve U منحنی صافی
line filter U صافی همهمه
crystal filter U صافی بلورین
fineness U موشکافی صافی
filter layer U لایه صافی
purity U صافی پاکدامنی
suction filter U صافی مکنده
filrate U از صافی گذشتن
noise filter U صافی همهمه
filtration U از صافی گذراندن
filter press U صافی فشاری
filtrable U صافی کردنی
fuel filter U صافی بنزین
nominal filter U صافی میکرونی
frequency filter U صافی فرکانس
filter circuit U مدار صافی
gravel filter U صافی شنی
glassiness U صافی زلالی
filterable U صافی کردنی
edge fillter U صافی چاکدار
filters U فیلتر صافی
filter U صافی پالایه
fuel filter U صافی سوخت
filter add U کمک صافی
filter U فیلتر صافی
band screen U صافی مخازن
gloss U صافی براقی
break even U صافی درامدن
filter network U شبکه ی صافی
filter packing U پوشش صافی
filter packing U لایی صافی
filters U صافی پالایه
filter paper U کاغذ صافی
filrate U از صافی گذراندن
porous filter U صافی متخلخل
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
low pass filter U صافی پایین گذر
filter insert U دریچه یا مدخل صافی
impedance transforming filter U صافی تبدیل امپدانس
high pass filter U صافی بالا گذر
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
filtrate U مایع زیر صافی
serene U صافی صاف کردن
infltrate U از سوراخهای صافی گذراندن
band stop U صافی میان نگذر
integrating filter U صافی جمع کننده
narrow band filter U صافی فلزات باریک
strainer well U چاه صافی دار
power line filter U صافی جریان برق
band pass U صافی میان گذر
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
low pass acoustical filter U صافی پایین گذر صوتی
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
lawn U مرغزار باپارچه صافی کردن
nominal filter U صافی به اندازه عبور معین
high pass acoustical filter U صافی صوتی بالا گذر
fluted filter paper U کاغذ صافی چین دار
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
lawns U مرغزار باپارچه صافی کردن
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
ghi U روغن
oil can U روغن زن
pomade U روغن سر
oil groove U روغن رو
dope U روغن
clurified or run butter U روغن
bandolin U روغن مو
bandoline U روغن مو
greaser U روغن زن
brilliantine U روغن مو
butters U روغن
dopes U روغن
ointments U روغن
oils U روغن
ghee U روغن
oiling U روغن
oil U روغن
ointment U روغن
butter U روغن
buttered U روغن
buttering U روغن
grease U روغن
greasing U روغن
lubricants U روغن
greased U روغن
lubricant U روغن
unction U روغن
sebaceous humour U روغن
unguent U روغن
allyl isosulfocyanate U روغن خردل
oil residue U ته نشست روغن
oiling U روغن زدن به
oleaginous U شبیه روغن
greasy U روغن دار
antiknock U روغن موتور
drab U رنگ و روغن
acorn oil U روغن بلوط
oils U روغن زدن
siccative oil U روغن سیکاتیو
oil U روغن زدن
florence oil U روغن زیتون
lucca oil U روغن زیتون
olive oil U روغن زیتون
animal oil U روغن حیوانی
drabber U رنگ و روغن
oilman U روغن فروش
saucepans U روغن دان
saucepan U روغن دان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com