English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glass tube U لوله شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
Other Matches
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
vitriform U شیشهای
vitric U شیشهای
glazing U شیشهای
vitreous U شیشهای
glassy U شیشهای
galssy U شیشهای
amorphous U شیشهای
glass rule U خط کش شیشهای
hyaloid U شیشهای
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
glazing coat U روکش شیشهای
glass bulb U حباب شیشهای
shellac U لاک شیشهای
the vitreoud humour U ابگونه شیشهای
solar house U گلخانه شیشهای
hyaloid membrane U شامهء شیشهای
vitreosity U خاصیت شیشهای
semivitrified U نیم شیشهای
glass vessels U فروف شیشهای
glass electrode U الکترود شیشهای
glassy transition U تبدیل شیشهای
glass eye U چشم شیشهای
gamma transition U تبدیل شیشهای
glass jaw U ارواره شیشهای
glass rod U میله شیشهای
marbles U گلوله شیشهای
marble U گلوله شیشهای
galss transition U تبدیل شیشهای
semivitrified U نیمه شیشهای
louvred U دریاپنجرهچوبی-شیشهای
glass U الت شیشهای
glassiness U خاصیت شیشهای
blindworm U مار شیشهای
slow worm U مار شیشهای
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
sockets U بست لوله دوراهی لوله
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
vitreous enamel coating U روکش لعاب شیشهای
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
t.g U دمای تبدیل شیشهای
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
glass type tube U لامپ الکترونی شیشهای
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
intravitreous U واقع در درون رطوبت شیشهای
pseudoscope U شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
vitrify U شیشهای کردن یا شدن زینترن
salver U سینی پایه دار شیشهای
salvers U سینی پایه دار شیشهای
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
belljar U نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
meniscus U شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
fibres U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fiber U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
glass U عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanner U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
pipe U لوله
clips U لوله
pipe line U خط لوله
pipe layer U لوله کش
pipe fitter U لوله کش
pipe cutter U لوله بر
clip U لوله
clipped U لوله
clippings U لوله
tubes U لوله
blast pipe U لوله دم
ductile U لوله شو
hoses U لوله
hosed U لوله
hose U لوله
noses U سر لوله
hosing U لوله
tube cutter U لوله بر
pipelines U خط لوله
discharge head U سر لوله
pipeline U خط لوله
downtake U لوله
drain pipe U لوله
nose U سر لوله
fire hose U لوله اب
chimneys U لوله
hickey U لوله خم کن
spouts U لوله
spouting U لوله
spouted U لوله
spout U لوله
roll U لوله
rolled U لوله
blast main U لوله دم
chimney U لوله
valves U لوله
valve U لوله
stave U لوله اب
bores U لوله
bore U لوله
rolls U لوله
piped U لوله
plumber U لوله کش
plumbers U لوله کش
rouleau U لوله
nozzles U سر لوله اب
tubulation U لوله
conduits U لوله
conduit U لوله
sequacious U لوله شو
nozzle U سر لوله اب
cannon U لوله
tube U لوله
water pipe U لوله اب
cylinder U لوله
cylinders U لوله
cannons U لوله
duct U لوله اب
hosepipe U لوله
education pipe U لوله تخلیه
electric lead pipe U لوله برکمن
ductule U لوله کوچک
electron tube U لوله الکترون
earthenware pipe U لوله سفالین
earth ware U لوله سفالی
cast pipe U لوله چدنی
flexible pipe U لوله تاشو
flue pipe U لوله دودکش
flume U لوله اب خم شده
flush pipe U لوله ابفشان
acetylene cylinder لوله استیلن
wind pipe U لوله هوا
wind pipe U لوله هواکش
well lining hoop U لوله چاه اب
weephole U لوله جداری
waste pipe U لوله زهکش
flush pipe U لوله ریزش
flexible pipe U لوله خرطومی
drill pipe لوله حفرکن
end plug U درپوش لوله
enteron U لوله هاضمه
exhaust pipe U لوله خروجی
grip wrench U اچار لوله
feed pipe U لوله تغذیه
field drain pipe U لوله زهکشی
flxible U لوله تاشو
socket U دو راهی لوله
cable shield U لوله کابل
canula U لوله جراحی
capillary tube U لوله موئین
capillary tube U لوله مویین
casing tube U لوله جدار
cast iron pipe U لوله چدنی
drain cock U لوله تخلیه
chain pipe U لوله زنجیر
clay pipe U لوله سفالی
colling water pipe U لوله اب سرد
by pass U لوله فرعی
bleeding tube U لوله هواگیری
blind pipe U لوله غیرمشبک
blind pipe U لوله کور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com