English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connecting tube U لوله رابط
inductor hose U لوله رابط
reducer U لوله رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
Other Matches
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets U بست لوله دوراهی لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
interface U رابط
interfaces U رابط
copulative U رابط
link U رابط
liaisons U رابط
point of intersection U رابط
adapter U رابط
wiring connector U رابط
connector U رابط
fitting U رابط
connective U رابط
liaison U رابط
internuncial U رابط
go between U رابط
lead U رابط برق
connections U میلههای رابط
bays U پل رابط در پل شناور
ediswan connector U رابط ادیسوان
edge connector U رابط لبه
lead in wire U سیم رابط
ground liaison U رابط زمینی
bay U پل رابط در پل شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
fuse wire U رابط فیوز
standard interface U رابط استاندارد
serial interface U رابط سری
journal U شفت رابط
high line U پل رابط اصلی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
interface card U کارت رابط
fuse link U رابط فیوز
feeder canal U نهر رابط
internuncio U رابط پیک
internuncial neuron U نورون رابط
lamp connector رابط لامپ
journals U شفت رابط
trunk line U رابط ترانک
enlarging adapter U رابط فزاینده
liaison officer U افسر رابط
push rod U میل رابط
patch cord U سیم رابط
parallel interface U رابط موازی
centronics interface U رابط موازی
interneuron U نورون رابط
box connector U رابط جعبه
continuity equation U رابط پیوستگی
bent adaptor U رابط خمیده
connector switch U کلید رابط
connecting cable U کابل رابط
leads U رابط برق
connecting rod U میله رابط
link U شاخه رابط
connector plug U دوشاخه رابط
link belt U تسمه رابط
link chain U زنجیر رابط
push rod U میله رابط
cylinderical fit U رابط استوانهای
logical connective U رابط منطقی
logical connector U رابط منطقی
reducing adaptor U رابط کاهنده
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
command liaison U شبکه رابط یکان
test lead U رابط برق ازمایش
liaise U رابط نظامی بودن
commissure U بافت عصبی رابط
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
liaising U رابط نظامی بودن
command liaison U افسر رابط فرماندهی
liaised U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
switch position U موضع رابط دفاعی
triatic stay U بکسل رابط ناو
dry cell connector U رابط پیل خشک
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
relay post U پست رابط ستون
cross tree U رابط عرضی دکلها
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
anterior commissure U بافت رابط قدامی
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
cell connector U رابط پیل باتری
battery connector U رابط پیل باتری
intervening variable U متغیر فرضی رابط
air liaison officer U افسر رابط هوایی
flared fitting U رابط قیفی شکل
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
interface U وصل کردن از طریق رابط
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel U دنده چرخ رابط بین دو چرخ
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
fuse unit U رابط فیوز نگهدارنده فیوز
relay post U پست رابط پست واسطه
actions U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
pipe layer U لوله کش
pipe line U خط لوله
piped U لوله
pipe fitter U لوله کش
blast pipe U لوله دم
pipe U لوله
pipe cutter U لوله بر
spout U لوله
blast main U لوله دم
spouted U لوله
bores U لوله
fire hose U لوله اب
hoses U لوله
hosed U لوله
stave U لوله اب
hose U لوله
noses U سر لوله
valve U لوله
valves U لوله
chimneys U لوله
nose U سر لوله
hosing U لوله
spouting U لوله
spouts U لوله
roll U لوله
rolled U لوله
rolls U لوله
chimney U لوله
discharge head U سر لوله
downtake U لوله
drain pipe U لوله
ductile U لوله شو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com