Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snorkel
U
لوله تنفس
snorkels
U
لوله تنفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
snorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkels
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
schnorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
schnorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
Other Matches
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
aspiration
U
تنفس
intermissions
U
تنفس
entracte
U
تنفس
respiration
U
تنفس
coffee breaks
U
تنفس
breathing
U
تنفس
coffee break
U
تنفس
admissions
U
تنفس
aspirations
U
تنفس
admission
U
تنفس
suction
U
تنفس
intermission
U
تنفس
gas absorption
U
تنفس گاز
polypnea
U
تنفس سریع
respiring
U
تنفس کردن
respires
U
تنفس کردن
hypernoea
U
تنفس سریع
respired
U
تنفس کردن
inhales
U
تنفس کردن
inbreathe
U
تنفس کردن
induction stroke
U
مرحله تنفس
intake stroke
U
مرحله تنفس
recess
U
تنفس کردن
recesses
U
تنفس کردن
respire
U
تنفس کردن
eupnoea
U
تنفس طبیعی
eupnoea
U
تنفس عادی
spirometry
U
تنفس سنجی
spirometer
U
تنفس سنج
tambour
U
تنفس نگار
spiracle
U
سوراخ تنفس
respirable
U
قابل تنفس
halitosis
U
تنفس بدبو
inhale
U
تنفس کردن
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
inhaled
U
تنفس کردن
inhaling
U
تنفس کردن
inspirable
U
قابل تنفس
intake
U
مکیدن تنفس
intakes
U
مکیدن تنفس
breating apparatus
U
دستگاه تنفس
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
recessional
U
وابسته بموقع تنفس
intermission
U
نوبهای تنفس دار
spirometer
U
دستگاه تنفس سنج
spirograph
U
دستگاه تنفس نگار
scuba
U
وسیله تنفس در زیر اب
naturally aspirated engine
U
موتور خود تنفس
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
intermissions
U
نوبهای تنفس دار
intake
U
مجرای مکش یا تنفس
winds
U
قدرت تنفس کامل
wind
U
قدرت تنفس کامل
recesses
U
تعطیل موقتی تنفس
intakes
U
مجرای مکش یا تنفس
recess
U
تعطیل موقتی تنفس
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
gill
U
دستگاه تنفس ماهی
irrespirable
U
غیر قابل تنفس
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
the breathing operation
U
کاردم زدن عمل تنفس
second wind
U
بازیابی وضع عادی تنفس
pneusis
U
دم زنی
[تنفس]
[همچنین پزشکی]
hyperpnea
U
تنفس خیلی سریع یاعمیق
abranchiate
U
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
pneumatoneter
U
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
breaks
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
respirators
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
fricative
U
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
respirator
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
to take a recess
U
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
break
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
angle of traverse
U
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
clipped
U
لوله
cylinders
U
لوله
rouleau
U
لوله
conduits
U
لوله
clippings
U
لوله
clips
U
لوله
clip
U
لوله
hose
U
لوله
hosed
U
لوله
cylinder
U
لوله
noses
U
سر لوله
nose
U
سر لوله
spouting
U
لوله
spouts
U
لوله
roll
U
لوله
rolled
U
لوله
rolls
U
لوله
hickey
U
لوله خم کن
chimneys
U
لوله
chimney
U
لوله
valves
U
لوله
bore
U
لوله
valve
U
لوله
blast main
U
لوله دم
blast pipe
U
لوله دم
bores
U
لوله
pipe cutter
U
لوله بر
spouted
U
لوله
conduit
U
لوله
pipe line
U
خط لوله
pipe
U
لوله
pipe layer
U
لوله کش
piped
U
لوله
pipe fitter
U
لوله کش
spout
U
لوله
stave
U
لوله اب
tubes
U
لوله
plumber
U
لوله کش
pipelines
U
خط لوله
water pipe
U
لوله اب
nozzles
U
سر لوله اب
plumbers
U
لوله کش
hosing
U
لوله
pipeline
U
خط لوله
cannon
U
لوله
drain pipe
U
لوله
downtake
U
لوله
discharge head
U
سر لوله
tubulation
U
لوله
hosepipe
U
لوله
tube
U
لوله
sequacious
U
لوله شو
fire hose
U
لوله اب
cannons
U
لوله
ductile
U
لوله شو
duct
U
لوله اب
nozzle
U
سر لوله اب
tube cutter
U
لوله بر
hoses
U
لوله
header pipe
U
لوله زهکشی
pipe spanner
U
اچار لوله
gun barrel
U
لوله تفنگ
earthenware pipe
U
لوله سفالین
earth ware
U
لوله سفالی
ductule
U
لوله کوچک
gun barrel
U
لوله توپ
subsoil pipe
U
لوله زهکشی
drying tube
U
لوله نمگیر
blind pipe
U
لوله کور
inductor hose
U
لوله رابط
boring pipe
U
لوله حفاری
conduit wire
U
لوله برگمن
connecting tube
U
لوله رابط
copper pipe
U
لوله مسی
coppering
U
مس گیری لوله
corrugated tube
U
لوله موجدار
discahrge pipe
U
لوله تخلیه
drain cock
U
لوله تخلیه
inductile
U
لوله نشو
bourdon tube
U
لوله بوردون
down pipes
U
لوله ناودان
copper tube
U
لوله مسی
drain pipe
U
لوله زهکشی
hoseline
U
لوله لاستیکی
education pipe
U
لوله تخلیه
casing tube
U
لوله جدار
canula
U
لوله جراحی
exhaust pipe
U
لوله خروجی
cable shield
U
لوله کابل
by pass
U
لوله فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com