English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jetting tube U لوله تزریق در حفاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boring pipe U لوله حفاری
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
drill extractor U التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
excavation U حفاری
drilling mud U گل حفاری
diggings U حفاری
dig U حفاری
digs U حفاری
drilling U حفاری
sappers U قسمت حفاری
unearth U حفاری کردن
unearthed U حفاری کردن
digger U الت حفاری
excavating U حفاری کردن
excavates U حفاری کردن
excavated U حفاری کردن
drilling bit U مته حفاری
drilling capacity U فرفیت حفاری
unearthing U حفاری کردن
unearths U حفاری کردن
sapper U قسمت حفاری
back hoe U بیل حفاری
back shovel U بیل حفاری
crowed shevel U بیل حفاری
rotary drilling U حفاری دورانی
earth excavating U حفاری زمین
trench excavator U ماشین حفاری
excavate U حفاری کردن
drilling pipe U سوزن حفاری
outfits U تجهیزات حفاری
outfit U تجهیزات حفاری
inclined drilling U حفاری مایل
mud flush rotary U حفاری اورانی
scoop U ماشین حفاری
scoops U ماشین حفاری
earth excavating U حفاری زمین
scooped U ماشین حفاری
drillship کشتی حفاری
scooping U ماشین حفاری
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets U بست لوله دوراهی لوله
adamantine drilling U حفاری با مته ساچمهای
archeological dig U حفاری باستان شناسی
navvy U کارگرحفار ماشین حفاری
navvies U کارگرحفار ماشین حفاری
hoes U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoed U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
common excavation of structure U حفاری عمومی ساختمان
cores U نمونه مواد حفاری
pool tool U حفاری با میله توپر
open cut U حفاری در فضای باز
core U نمونه مواد حفاری
hoe U کج بیل حفاری یا خاکبرداری
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
grabbing U بیل حفاری دندانه دار
grab U بیل حفاری دندانه دار
grabbed U بیل حفاری دندانه دار
grabs U بیل حفاری دندانه دار
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
bored well U چاهی که بوسیله مته حفاری شده باشد
jars U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
jarred U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
sprays U تزریق
spraying U تزریق
jab [colloquial] U تزریق
injective function U تزریق
mud grouting U تزریق گل
shots U تزریق
shot U تزریق
infusion U تزریق
infusions U تزریق
transfusions U تزریق
transfusion U تزریق
injection U تزریق
intinction U تزریق
jab [British] [colloquial] U تزریق
mud injection U تزریق گل
spray U تزریق
injections U تزریق ها
low level injection U تزریق کم
sprayed U تزریق
king pile U تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
injecting U تزریق کردن
syringes U تزریق کردن
injection capacity U فرفیت تزریق
injection point U نقطه تزریق
syringe U تزریق کردن
injection grid U شبکه تزریق
injection level U سطح تزریق
injected U تزریق کردن
inject U تزریق کردن
injection of money U تزریق پول
injection efficiency U بازده تزریق
injects U تزریق کردن
metal spraying تزریق فلزی
clay grouting U تزریق خاک رس
blanket grouting U تزریق سطحی
blast injection engine U موتور تزریق دم
intake well U چاه تزریق
cement grouting U تزریق سیمان
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
chemical grouting U تزریق شیمیایی
chemical injection U تزریق شیمیایی
pilot injection U تزریق مقدماتی
drilled grout hole U سوراخ تزریق
drilled grout hole U چاه تزریق
grout hole U سوراخ تزریق
grout hole U چاه تزریق
perfuse U تزریق کردن
fule injection U تزریق سوخت
gas injection U تزریق بنزین
grout curtain U پرده تزریق
vaccinophobia U تزریق هراسی
injector U الت تزریق
injector U تزریق کننده
immit U تزریق کردن
injector valve U سوپاپ تزریق
inspirator U تزریق کننده
spary gun U تلمبه تزریق
spary gun U پیستوله تزریق
spartter loss U تلف تزریق
spartter U تزریق کننده
grouting gallery U دالان تزریق
gun U دستگاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
grouting galleries U مجاری تزریق
perfusion U تزریق وریدی
sprayed U تزریق کردن
spraying U تزریق کردن
sprays U تزریق کردن
spray U تزریق کردن
hypo U تزریق زیر جلدی
injection U داروی تزریق کردنی
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
needle U با سوزن تزریق کردن
hypodermic U تزریق زیر جلدی
needled U با سوزن تزریق کردن
needles U با سوزن تزریق کردن
hypodermics U تزریق زیر جلدی
grease injector U تزریق کننده گریس
injector pump U پمپ تزریق سوخت
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
iodize U یود تزریق کردن
flame spray U تزریق کردن شعلهای
gas injection method U روش تزریق گاز
concrete gun U دستگاه تزریق بتن
transfusions U رسوخ تزریق خون
grouting U تزریق دوغاب سیمان
grouted alluvium U ابرفت تزریق شده
needling U با سوزن تزریق کردن
transfusion U رسوخ تزریق خون
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
petrol injection motor U موتور تزریق بنزینی
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
throwin U در دنده انداختن تزریق کردن
blast furnace gun U وسیله تزریق کوره بلند
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
mainlining U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
mainlined U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com