English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Home appliances U لوازم خانگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory U لوازم یدکی لوازم اضافی
domestic U خانگی
domiciliary U خانگی
indoor U خانگی
home like U خانگی
homebred U خانگی
homelike U خانگی
household U خانگی
free-range U خانگی
households U خانگی
home-made <adj.> U خانگی
home-grown U خانگی
hens U مرغ خانگی
fireside U زندگی خانگی
house-parties U دوره خانگی
firesides U زندگی خانگی
mouses U موش خانگی
mouse U موش خانگی
dishabille U جامه خانگی
hen U مرغ خانگی
home computers U کامپیوتر خانگی
house-parties U مجالس خانگی
house party U مجالس خانگی
house-party U دوره خانگی
house-party U مجالس خانگی
store room U انبار خانگی
store-rooms U انبار خانگی
home computer U کامپیوتر خانگی
house party U دوره خانگی
store-room U انبار خانگی
homespun U بافت خانگی
sparrow U گنجشگ خانگی
lar n U خدای خانگی
lares and penates U بتهای خانگی
linnet U سهره خانگی
cottage industries U فرآورد خانگی
cottage industry U کارگاه خانگی
cottage industry U فرآورد خانگی
houseplants U گیاه خانگی
Calor Gas U گاز خانگی
household economy U اقتصاد خانگی
home work U کار خانگی
sparrows U گنجشگ خانگی
burion U سهره خانگی
homer U کبوتر خانگی
houseplant U گیاه خانگی
domestic consumption U مصرف خانگی
domestic fuel U سوخت خانگی
domestic waste water U فاضلاب خانگی
gecko U مارمولک خانگی
home consumption U مصرف خانگی
Home appliances U وسایل خانگی
home-brew U مشروبات خانگی
home brew U مشروبات خانگی
homing pigeon U کبوتر خانگی
homing pigeons U کبوتر خانگی
cottage industries U کارگاه خانگی
homemade U خانگی خانه بافت
poultry U مرغ خانگی ماکیان
john barleycorn U مشروب الکلی خانگی
eight bit system U کامپیوتر خانگی کوچک
jersey giant U نژاد ماکیان خانگی بزرگ
runt U کبوتر خانگی درشت کوتوله
runts U کبوتر خانگی درشت کوتوله
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
minorca U مرغ خانگی سواحل مدیترانه
audio U و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
estovers U لوازم
tackles U لوازم
tackled U لوازم
tackle U لوازم
fittings U لوازم
apparatus U لوازم
serviced U لوازم
equipment U لوازم
dixings U لوازم
fixings U لوازم
equipments U لوازم
tackling U لوازم
service U لوازم
furnishings U لوازم
fitting U لوازم
fixing U لوازم
fitments U لوازم
needments U لوازم
accessories U لوازم
fitment U لوازم
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
rigs U لوازم لباس
kits U بسته لوازم
sanitary ware U لوازم بهداشتی
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
bedding U لوازم تختواب
firing accessories U لوازم احتراق
hairstyling accessories U لوازم آرایشمو
photographic accessories U لوازم عکاسی
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
rigged U لوازم لباس
rig U لوازم لباس
accessories U لوازم یدکی
travelling outfit U لوازم سفر
maintenance materials U لوازم تعمیرات
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
kit U بسته لوازم
illuminating fixture U لوازم روشنایی
fittings U لوازم ثابت
fittings U لوازم قایق
accessory U لوازم یدکی
fire-irons U لوازم بخاری
accessory U لوازم کمکی
paraphernalia U اسباب لوازم
stationery U لوازم التحریر
throwing apparatus U لوازم پرتاب
tool tether U لوازم مورداحتیاج
gear U اسباب لوازم
utensils U لوازم اشپزخانه
outfits U لوازم فنی
tackle U لوازم کار
photography U لوازم عکاسی
accessory U لوازم فرعی
tackled U لوازم کار
tackles U لوازم کار
tackling U لوازم کار
geared U اسباب لوازم
gears U اسباب لوازم
utensil U لوازم اشپزخانه
outfit U لوازم فنی
personal effects U لوازم شخصی
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
bathing clothes U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
table ware U لوازم میز یا سفره
spares stock U موجودی لوازم یدکی
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
fixture U لوازم نصب کردنی
bathing things U لوازم شنا [حمام]
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
swimming things U لوازم شنا [حمام]
accessory box جعبه لوازم یدکی
fire irons U لوازم پای بخاری
equipage U اسباب و لوازم جنگی
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
desk accessory U لوازم رومیزی یا روزمره
outfitter U فروشنده لوازم شکار
outfitters U فروشنده لوازم شکار
stationer U فروشنده لوازم التحریر
stationers U فروشنده لوازم التحریر
upholstery U اثاثه یا لوازم داخلی
tableware U لوازم میز یا سفره
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
drilling fixture U لوازم مته کاری
dressing case U جعبه لوازم ارایش
drawing materials U لوازم نقشه کشی
muniment U وسیله دفاع لوازم
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
duffle U لوازم واثاثه قابل حمل
duffel U لوازم واثاثه قابل حمل
toiletry U لوازم ارایش اسباب توالت
dinner set U لوازم و فرف شام یا ناهار
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
fixtures U لوازم برقی و لوله کشی
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
pantries U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mountings U لوازم نصب شده روی وسیله
manifest destiny U لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
stock in trade U لوازم وابزار کار فوت وفن
tote road U جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
bedclothes U لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
compacts U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
compacted U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
accessory objects U لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
peignoir U قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
Viewdata U سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
MSX U استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com