English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
provinciality U لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patois U لهجه ولایتی وشهرستانی لهجه محلی
provincial dialect U لهجه ولایتی
patavinity U لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
provincial U ولایتی محلی
provincially U بشیوه ولایتی
mores U عادات
manner U عادات
laconian U ولایتی از یونان باستان
ethos U عادات ورسوم قومی
galicean U بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
hebraism U عادات ورسوم واصطلاحات عبری
frisian U اهل فریزلن ولایتی ازهلند زبان فریزلند
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
oecology U علم عادات طرز زندگی موجودات الی و نسبت انهابامحیط
idioms U لهجه
idiom U لهجه
intonation U لهجه
intonations U لهجه
dialect U لهجه
dialects U لهجه
accents U لهجه
accenting U لهجه
accented U لهجه
accent U لهجه
cantonese U لهجه کانتونی
heavy accent U لهجه غلیظ
atticism U لهجه اتنی
brogue U لهجه محلی
brogues U لهجه محلی
jargon U لهجه خاص
cockneys U لهجه لندنی
patter U لهجه محلی
pattered U لهجه محلی
pattering U لهجه محلی
patois U لهجه عوام
patters U لهجه محلی
cockney U لهجه لندنی
slang U بزبان یا لهجه مخصوص
provincialism U گویش یا لهجه محلی
disingenuous U بدون صراحت لهجه
etiquette U رسوم
mores U رسوم
manner U رسوم
folklore U رسوم اجدادی
their customs U رسوم ایشان
the old ways U رسوم قدیم
conventionalism U پیروی از رسوم
britishism U لغت یا لهجه یا زبانزد ویژه انگلستان
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
conventionalization U هم رنگی با ایین و رسوم
souithernism U رسوم واداب جنوب
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
unconventional U ازاد از قیود و رسوم
conventionalization U توافق با ایین و رسوم
unconverti nal U ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
brogan U چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
anglicizes U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
unconventionality U عدم رعایت اداب و رسوم
anglicized U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
judaize U اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglicised U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing U باداب و رسوم انگلیسی درامدن
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
irishism U عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
revivalist U طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
agriology U مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
to leave everything as it is [not to change anything] U رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> U خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
frequency shift keying U روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
tribial rugs U فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com