Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gossamer
U
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air thread
U
لعاب خورشید
gossamery
U
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
glost
U
لعاب
glair
U
لعاب
coating varnish
U
لعاب
bandolin
U
لعاب
slime
U
لعاب
coat of laquer
U
لعاب
glazing
U
لعاب
frit
U
لعاب
glazes
U
لعاب
mucilage
U
لعاب
enamel
U
لعاب
glaze
U
لعاب
quince seed mucilage
U
لعاب بهدانه
enamel
U
لعاب دادن
bands of turquoise
U
لعاب فیروزهای
base course
U
قشر لعاب
refractory enamel
U
لعاب نسوز
glazes
U
لعاب شیشه
apply glaze
U
لعاب کردن
salt glaze
U
لعاب نمکی
varnish
U
لعاب زدن به
varnishes
U
لعاب زدن به
varnishing
U
لعاب زدن به
enamel
U
لعاب مینا
glaze
U
لعاب شیشه
insulating varnish
U
لعاب عایق
washed mineral
U
لعاب سفیداب
varnished
U
لعاب زدن به
overglaze
U
لعاب ثانوی
glaire
U
سفیده لعاب
overglaze
U
با لعاب پوشاندن
phosphate finish
U
لعاب فسفات
enamel varnish
U
لاک لعاب
dipping enamel
U
لعاب شناور
enamel coat
U
روکش لعاب
glazing
U
پرداخت لعاب کاری
overcolour
U
زیاد لعاب دادن
glaze finish
U
پرداخت برق یا لعاب
baking enamel
U
لعاب دادن با گرما
vitreous enamel coating
U
روکش لعاب شیشهای
binder course
U
لایه یا قشر لعاب
synthetic resin enamel
U
لعاب صمغ مصنوعی
enamelling oven
U
کوره لعاب دهی
enamel
U
لعاب دادن مینا
bats
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
graniteware
U
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
glaze
U
لعابی کردن لعاب دادن
bacino
U
سفال لعاب دار رنگی
gallvanize
U
لعاب دادن با فلز روی
overglaze
U
روی چیزی را لعاب دادن
bat
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
batted
U
لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes
U
لعابی کردن لعاب دادن
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
glazing kiln
U
کوره لعابی کوره لعاب پزی
garnishing
U
زینت دادن لعاب دادن
heliocentric
U
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
web spinner
U
عنکبوت
spiders
U
عنکبوت
spider
U
عنکبوت
araneid
U
عنکبوت
harvestman
U
نوعی عنکبوت
spidery
U
شبیه عنکبوت
arachneophobia
U
عنکبوت هراسی
spider's web
U
تار عنکبوت
webby
U
پر ازتار عنکبوت و غیره
insects
U
کرم ریز عنکبوت
insect
U
کرم ریز عنکبوت
I stamped on the spider .
U
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
black widow
U
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
the greater lumen
U
خورشید
sun
U
خورشید
suns
U
خورشید
sunning
U
خورشید
sunned
U
خورشید
phoebus
U
خورشید
sol
U
خورشید
day star
U
خورشید
daystar
U
خورشید
sol
U
الهه خورشید
samson
U
اهل خورشید
solar eclipse
U
گرفت خورشید
parhelion
U
عکس خورشید
sun's disk
U
قرص خورشید
mock sun
U
عکس خورشید
perihelion
U
حضیض خورشید
parhelion
U
خورشید کاذب
coronas
U
خرمن خورشید
corona
U
خرمن خورشید
macule
U
لکه خورشید
titan
U
خدای خورشید
titans
U
خدای خورشید
helium
U
گاز خورشید
actinometer
U
پرتوسنج خورشید
sunlight
U
نور خورشید
d. of the sun
U
انحراف خورشید
declination
U
میل خورشید
eclipse of the sun
U
خورشید گرفتگی
heliometer
U
خورشید سنج
actinometre
U
پرتوسنج خورشید
first light
U
اولین طلیعه خورشید
helios
U
دارگونه خورشید خورشیدخدا
anthelion
U
هاله رو به روی خورشید
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
chromatosphere
U
هاله سرخ خورشید
hour angle
U
زاویه ساعتی خورشید
sunglow
U
فلق و شفق خورشید
parheliacal
U
مانند عکس خورشید
coronal
U
هاله خورشید وغیره
the setting of the sun
U
غروب کردن خورشید
sunspot
U
لکه روی خورشید
opposition jupiter to the sun
U
تقابل بر جیس با خورشید
spectrohelioscope
U
طیف بین خورشید
coronel
U
هاله خورشید وغیره
sunrises
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
The earth moves round the sun .
U
زمین بدور خورشید می گردد
sunrise
U
طلوع خورشید تیغ افتاب
solar flare
U
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
pyrheliometer
U
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
The earth moves round the sun.
U
زمین دوز خورشید می چرخد
perihelion
U
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
heliometer
U
الت پیمایش قطر خورشید
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
snowblink
U
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
spectroheliograph
U
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliogram
U
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
actinogram
U
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
midnight sun
U
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
solunar
U
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
shoot
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
parhelic
U
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
shoots
U
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
autumnal equinox
U
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
camera lucida
U
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
mithra
U
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
heliometry
U
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
noises
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
helical
U
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
supernova
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
white out
U
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com