English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deign U لطفا پذیرفتن
deigned U لطفا پذیرفتن
deigning U لطفا پذیرفتن
deigns U لطفا پذیرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patronizingly U لطفا
graciously U لطفا"
prithee U لطفا
admit U پذیرفتن
admits U پذیرفتن
vouchsafing U پذیرفتن
admitting U پذیرفتن
hears U پذیرفتن
allow U پذیرفتن
vouchsafes U پذیرفتن
vouchsafed U پذیرفتن
vouchsafe U پذیرفتن
embracing U پذیرفتن
embraces U پذیرفتن
embraced U پذیرفتن
embrace U پذیرفتن
allows U پذیرفتن
hear U پذیرفتن
allowing U پذیرفتن
take by storm <idiom> U پذیرفتن
to take in U پذیرفتن
accepts U پذیرفتن
accepting U پذیرفتن
accept U پذیرفتن
take in U پذیرفتن
vouchsafing U لطفا حاضرشدن
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
With milk, please. لطفا با شیر.
vouchsafed U لطفا حاضرشدن
vouchsafe U لطفا حاضرشدن
Please stand up ! U لطفا" بایستید !
vouchsafes U لطفا حاضرشدن
Tickets, please. لطفا بلیت.
adopting U به فرزندی پذیرفتن
adopt U به فرزندی پذیرفتن
risks U پذیرفتن خطر
risked U پذیرفتن خطر
risk U پذیرفتن خطر
risking U پذیرفتن خطر
hearken U بگوش دل پذیرفتن
receive U رسیدن پذیرفتن
to run away with U باشتاب پذیرفتن
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
to snatch at U باشتیاق پذیرفتن
snap up U بیدرنگ پذیرفتن
filiate U بفرزندی پذیرفتن
adopts U به فرزندی پذیرفتن
honor U پذیرفتن برات
co-opts U بهمکاری پذیرفتن
co-opted U بهمکاری پذیرفتن
co-opting U بهمکاری پذیرفتن
co opt U بهمکاری پذیرفتن
co-opt U بهمکاری پذیرفتن
adoption U به فرزندی پذیرفتن
stretch a point <idiom> U اتفاقی پذیرفتن
receives U رسیدن پذیرفتن
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
kindly U لطفا از روی مرحمت
please U سرگرم کردن لطفا
pleases U سرگرم کردن لطفا
Please come down(downstairs). U لطفا"بفرمایید پایین
No milk, please. لطفا بدون شیر.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
The bill, please. لطفا صورت حساب.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
Stand back, please ! U لطفا"عقب با یستید
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
to accept a job U کاری [شغلی] را پذیرفتن
to toe the line U برنامه حزبی را پذیرفتن
to snap at an invitation U دعوتی را فورا پذیرفتن
pig in a poke <idiom> U چشم بسته پذیرفتن
to take a bet U پذیرفتن گرویا شرط
adopts U درمیان خود پذیرفتن
listen U پذیرفتن استماع کردن
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
co-opts U بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opting U بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opted U بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
co opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
listens U پذیرفتن استماع کردن
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
adopting U درمیان خود پذیرفتن
adopt U درمیان خود پذیرفتن
allows U پذیرفتن اعطاء کردن
allow U پذیرفتن اعطاء کردن
allowing U پذیرفتن اعطاء کردن
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
matriculated U قبول کردن پذیرفتن
listening U پذیرفتن استماع کردن
affiliates U به فرزندی پذیرفتن مربوط
affiliated U به فرزندی پذیرفتن مربوط
affiliate U به فرزندی پذیرفتن مربوط
co option U پذیرفتن بعنوان همکار
affiliating U به فرزندی پذیرفتن مربوط
matriculate U قبول کردن پذیرفتن
listened U پذیرفتن استماع کردن
adhibit U ترتیب دادن پذیرفتن
matriculating U قبول کردن پذیرفتن
matriculates U قبول کردن پذیرفتن
co optation U پذیرفتن بعنوان همکار
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please do not touch! U لطفا دست نزن [نزنید] !
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Please let me in on your affairs . U لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
Hold the line, please! U لطفا گوشی را نگه دارید!
Please give me this one . U این یکی را لطفا" بدهید
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please pass round the fruit . U لطفا" میوه را دور بگردانید
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Please keep me posted(informed). U لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please answer the telephone. U لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
to accept this token of my esteem U پذیرفتن این یادبود قدرشناسی من
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
judaize U اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
takes U پذیرفتن موثر واقع شدن
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
take U پذیرفتن موثر واقع شدن
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
Save this for me, please! U لطفا این را برای من نگه دار!
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Please partake of this meal . U لطفا" از این غذا صرف کنید
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . U لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
Please help yourself ( with the food ) . U لطفا" برای خودتان غذا بکشید
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
acquisitions U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
acquisition U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
strike out <idiom> U رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
Take somebody at his word. U حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
to snap up U بی درنگ پذیرفتن یا خریدن متعرض شدن
face up to <idiom> U پذیرفتن چیزی پذیرفتنش آن ساده نیست
Could you drive more slowly, please? U ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
If there is a reason for complaint, please contact ... U اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . U لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Please put these clocolates aside for me . U لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
Could we have a fork please? U ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Can you send a breakdown lorry, please? U آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Can you send a mechanic, please? U آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
to overtax oneself U بیش از ظرفیت خود مسئولیتی [کاری] پذیرفتن
accept as true U گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
bosoms U بااغوش باز پذیرفتن دراغوش حمل کردن
To accpt the consequences . to face the music . U پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
bosom U بااغوش باز پذیرفتن دراغوش حمل کردن
to bite the bullet <idiom> U پذیرفتن انجام کاری و یا چیزی سخت یا ناخوشایند
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Could we have some matches please? U ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
Would you call the head waiter, please? U لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Would you change the tyre please? U آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. U من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
I'll have a beer with a rum chaser. U لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
Would you change the lamp please? U آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Could we have a napkin please? U ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
to carry a motion by acclamation U درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com