English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
she smiled sweetly U لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smile played on his lips U تبسم برلبانش بوسه میزد
smiles U لبخند
smiling U لبخند
smiler U لبخند زن
smiled U لبخند
smile U لبخند
smile U لبخند زدن
smiles U لبخند زدن
maternal smile U لبخند مادرانه
constrained smile U لبخند زورکی
smiled U لبخند زدن
smiling U لبخند زدن
crack a smile <idiom> U لبخند زدن
smirky U لبخند دار
tolaugh.atany thing U لبخند زدن
sunny smile U لبخند ملیح
fortune smiled on him U بخت برویش لبخند زد
to salute with a smile U با لبخند تلقی کردن
he smiled away my anger U با لبخند خشم مرا فرو نشاند
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
smirk U لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirks U لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirked U لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
smirking U لبخند مغرورانه زدن پوزخند زدن
She is fond of sweet things. U از چیزهای شیرین ( شیرینی ) خوشش می آید
smile U تبسم
smiling U تبسم
smiled U تبسم
smiles U تبسم
roundheal U عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
minute book U دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
article had two notes U داشت
conservation U داشت
talents U درون داشت
factum U یاد داشت
talent U درون داشت
expectation U چشم داشت
he loved her dear U اوبسیاردوست داشت
he adored that woman U ان زن رابسیاردوست می داشت
durst U زهره داشت
expectations U چشم داشت
talented U درون داشت
apanage U اختصاص داشت
note book U دفتریاد داشت
without letted U باز داشت
dwelt U منزل داشت
when will women have the vote? U خواهند داشت
expectantly U با چشم داشت
he complained with reason U داشت که گله میکرد
the dog wasled U سگ بند در گردن داشت
disposure U نمایش عرضه داشت
to make a minute of U یاد داشت کردن
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to make a note of U یاد داشت کردن
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
to minute down U یاد داشت کردن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
to take down U یاد داشت کردن
writing pad U دسته یاد داشت
to set down U یاد داشت کردن
outlook U منظره چشم داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance . U سرووضع مرتبی داشت
prospectiveness U چشم داشت به اینده
annotator U یاد داشت کننده
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
i will note it down U یاد داشت میکنم
block note paper U دسته کاغذیاد داشت
He was looking for you. U داشت دنبالت می گشت
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
He was running like a madman. U عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
no song no supper U تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes U بود سه کیلوگرم وزن داشت
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
fusilier U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
durst U جرات داشت جسارت کرد
fusileer U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
pistole U سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
quinquereme U یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
He wanted to incite the people. U قصد داشت مردم راتحریک کند
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
to preach from notes U از روی یاد داشت وضع کردن
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
of livery U ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes. U ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
He had the air of a frightened(scared)child. U حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
kreutzer U نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
nicy U شیرینی
sugar candy U شیرینی
goody U شیرینی
goodies U شیرینی
lolipops U شیرینی
love liness U شیرینی
pastry U شیرینی
pastries U شیرینی
mellifluence U شیرینی
amiability or amiableness U شیرینی
amiability U شیرینی
melodiousness U شیرینی
loveliness U شیرینی
marzipan U شیرینی
sugars U شیرینی
sugar U شیرینی
sweetmeat U شیرینی
patisserie U شیرینی
patisseries U شیرینی
confections U شیرینی
sweet stuff U شیرینی
confection U شیرینی
saccharinity U شیرینی
sweetness U شیرینی
bonbon U شیرینی
confetti U شیرینی
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
parnassian U نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
saccharine U شیرین
sugared U شیرین
fresh water U اب شیرین
fresh- U شیرین
dulcet U شیرین
mellifluous U شیرین
dolce U شیرین
honeyed U شیرین
amiable U شیرین
soft water U اب شیرین
affeluo'so a U شیرین
freshest U شیرین
sweetest U شیرین
nectareous U شیرین
luscious U شیرین
nectared U شیرین
sweeter U شیرین
sweet U شیرین
tuneful U شیرین
fresh U شیرین
nectarean U شیرین
baked meat U نان شیرینی
confectionary U شیرینی سازی
cooky U شیرینی بیسکویت
box suitmeats U جعبه شیرینی
blintze U نوعی شیرینی
blintz U نوعی شیرینی
cookies U شیرینی بیسکویت
confectioners U شیرینی فروش
bakemeat U نان شیرینی
confectioner U شیرینی فروش
cooky U شیرینی خشک
corn ball U شیرینی چس فیل
costs arabicus U قسط شیرینی
cookies U شیرینی خشک
cookie U شیرینی خشک
cookie U شیرینی بیسکویت
sweet tooth U شیرینی دوست
sweet tooth U علاقمند به شیرینی
ingratiation U خود شیرینی
puff pastry U شیرینی پفکی
elecampane U نوعی شیرینی
custard pie U یکجور شیرینی
kissing comfit U شیرینی معطر
cracker U یکجور شیرینی
crackers U یکجور شیرینی
sweetmeat U شیرینی جات
tucking U شیرینی مربا
tucks U شیرینی مربا
tuck U شیرینی مربا
freshness U شیرینی بی نمکی
wafer U شیرینی پنجرهای
wafers U شیرینی پنجرهای
sugared U شیرینی زده
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
sweet pepper U فلفل شیرین
tragicomedy U تلخ و شیرین
sweetish U شیرین نوشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com