Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dress
U
لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dresses
U
لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
habiliments
U
لباس مخصوص
g suit
U
لباس مخصوص هوانوردی
dinner jacket
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
geared
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gears
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
slack suit
U
لباس مخصوص گردش یا استراحت
dinner jackets
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
pressure suit
U
لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
tuxedos
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
tuxedo
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
tux
U
لباس مردانه مخصوص چای عصر
snowsuit
U
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
U
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
to have to
U
بایست
shall
U
بایست
outh
U
بایست
must
U
بایست
ought
U
بایست
Stand asid . step aside .
U
کنار بایست
forced choice
U
گزینه- بایست
if need be
U
در صورت بایست
prerequisites
U
پیش بایست لازمه
prerequisite
U
پیش بایست لازمه
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
motley
U
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
U
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
life jacket
U
لباس نجات لباس چوب پنبهای
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
bugle call
U
فرمان
insubordinate
U
نا فرمان
pipes
U
فرمان
precepts
U
فرمان
rudder bar
U
فرمان
chdir
U
فرمان CD
by order of
U
فرمان
ship will adjust
U
فرمان
firman
U
فرمان
at my command
U
به فرمان من
for
U
فرمان FOR
MDs
U
فرمان D
MD
U
فرمان D
institute
U
فرمان
instituted
U
فرمان
institutes
U
فرمان
instituting
U
فرمان
ordinance
U
فرمان
commissions
U
فرمان
commissioning
U
فرمان
chartered
U
فرمان
chartering
U
فرمان
steering
U
فرمان
handlebar
U
فرمان
charters
U
فرمان
Rd
U
فرمان RD
if
U
فرمان IF
commission
U
فرمان
ordinances
U
فرمان
decreeing
U
فرمان
decrees
U
فرمان
sanction
U
فرمان
controls
U
فرمان
controlling
U
فرمان
control
U
فرمان
precept
U
فرمان
assize
U
فرمان
decreed
U
فرمان
decree
U
فرمان
sanctioned
U
فرمان
sanctioning
U
فرمان
sanctions
U
فرمان
drives
U
فرمان
drive
U
فرمان
commandments
U
فرمان
charter
U
فرمان
commands
U
فرمان
worded
U
فرمان
commanded
U
فرمان
edict
U
فرمان
word
U
فرمان
commandment
U
فرمان
edicts
U
فرمان
indocile
U
نا فرمان
mark time
U
فرمان در جا
ordinace
U
فرمان
hest
U
فرمان
rescript
U
فرمان
mkdir
U
فرمان D
handle bar
U
فرمان
command
U
فرمان
files
U
فرمان FILES
joined
U
فرمان OIN
joins
U
فرمان OIN
commanding
U
فرمان دهنده
at call
U
اماده فرمان
steering axle
U
میل فرمان
command
U
فرمان دادن
find
U
فرمان FIND
steering column tube
U
لوله فرمان
join
U
فرمان OIN
tent striking
U
فرمان ضد استقرار
ten commandments
U
ده فرمان موسی
more
U
فرمان ORE
internal command
U
فرمان درونی
instrument board
U
تخته فرمان
handle escutcheon
U
روقفلی فرمان
acted
U
فرمان قانون
act
U
فرمان قانون
at ease
U
فرمان ازاد
paths
U
فرمان PATH
path
U
فرمان PATH
order
U
فرمان نظم
power steering
U
فرمان خودکار
preparatory command
U
فرمان خبر
recovering
U
فرمان RECOVER
streeing column
U
میل فرمان
steering shaft
U
محور فرمان
streeing column
U
ستون فرمان
handle bar arm
U
دسته فرمان
prints
U
فرمان PRINT
recover
U
فرمان RECOVER
steering swivel
U
مفصل فرمان
dates
U
فرمان DATE
date
U
فرمان DATE
steering mechanism
U
مکانیزم فرمان
subordination
U
فرمان برداری
preparatory command
U
فرمان حاضرباش
order arms
U
فرمان پافنگ
steering gear
U
دنده فرمان
tatoo
U
فرمان خاموشی
controller
U
دستگاه فرمان
finds
U
فرمان FIND
controllers
U
دستگاه فرمان
recovers
U
فرمان RECOVER
advance march
U
فرمان پیش
zapper
[coll.]
U
فرمان از دور
steering worm sector
U
تاج فرمان
teleguidance
U
فرمان از دور
verifying
U
فرمان VERIFY
replace
U
فرمان REPLACE
print
U
فرمان PRINT
replaced
U
فرمان REPLACE
replaces
U
فرمان REPLACE
vol
U
فرمان VOL
steering wheels
U
چرخ فرمان
sorts
U
فرمان SORT
sorted
U
فرمان SORT
sort
U
فرمان SORT
replacing
U
فرمان REPLACE
postponement
U
فرمان بردار
left oblique march
U
فرمان میل به چپ رو
left flank march
U
فرمان سمت چپ رو
submission
U
فرمان بردار
printed
U
فرمان PRINT
verify
U
فرمان VERIFY
remote control unit
U
فرمان از دور
word of command
U
فرمان نظامی
breaks
U
فرمان BREAK
word of command
U
فرمان انتصاب
break
U
فرمان BREAK
remote control
U
فرمان از دور
steering wheel
U
چرخ فرمان
ver
U
فرمان VER
officer
U
فرمان دادن
operates
U
فرمان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com