English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mesoblast U لایه جرثومه میانی جنین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mesoderm U لایه وسطی جرثومه میانپوست
intermediate layer U لایه میانی
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
medial layer U لایه میانی [پزشکی]
gemmulation U جرثومه بندی
stamens U جرثومه نرگیاه
stamen U جرثومه نرگیاه
staminate U دارای جرثومه نر
gemma U غنچه جرثومه
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course U لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course U لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
aborticide U دوای جنین کش دوای سقط جنین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
lamination U لایه لایه سازی
delamination U لایه لایه شدن
delamination U لایه لایه کردن
argillite U خاک رس لایه لایه
interlayer U لایه بین دو لایه
delamination U لایه لایه شدگی
delaminate U لایه لایه شدن
afterbirth U جنین
chrysalises U جنین
germs U جنین
chrysalis U جنین
fetuses U جنین
fetus U جنین
foetus U جنین
foetuses U جنین
germ U جنین
embryos U جنین
embryo U جنین
embryogen U پیدایش جنین
wheatgerm U جنین گندم
mola U جنین کاذب
feticide U کشتن جنین
miscarried U جنین ساقط
blood money of an unborn child U دیه جنین
fetal U وابسته به جنین
foaticide U سقط جنین
feticide U سقط جنین
aborsement U سقط جنین
abortment U سقط جنین
implacental U بی جفت جنین
aborticide U جنین کشی
ecbolic U جنین انداز
abortive foatus U جنین ساقط
abortion U اسقاط جنین
abortions U سقط جنین
to have a miscarriage U جنین افگندن
embryogeny U تشکیل جنین
miscarriage U سقط جنین
embryogen U تشکیل جنین
abortion سقط جنین
foaticide U جنین کشی
foetation U تشکیل جنین
miscarriages U سقط جنین
foeticide U جنین کشی
foeticide U اسقاط جنین
embryogeny U پیدایش جنین
secundine U جفت جنین
abortions U اسقاط جنین
abortionist U سقط جنین کننده
aplacental U فاقد جفت جنین
abortive medicines U ادویه مسقط جنین
hypoblast U غشاء داخلی جنین
abortionists U سقط جنین کننده
malposition U حالت غیرطبیعی جنین
malposition U جابجا شدگی جنین
abortive foetus U جنین سقط شده
placental U وابسته به جفت جنین
chorion U مشیمه خارجی جنین
placentas U جفت جنین مشیمه
placenta U جفت جنین مشیمه
embryotomy U تشریح جنین درزهدان
chorion U پرده بیرونی جنین
mesoblast U میان پوست جنین
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
eventration U جنین بی شکم یابی روده
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
yolk sac U کیسه زرده دورتادور جنین
amnion U مشیمه پردهء دور جنین
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
teratology U مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
embryoctony U ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
conception U لقاح تخم وشروع رشد جنین
conceptions U لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionists U کسی که موجب سقط جنین میشود
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
centric U میانی
median U میانی
center back U بک میانی
inmost U میانی
mesail U میانی
mediate U میانی
mediated U میانی
mediates U میانی
mediating U میانی
centrical U میانی
medial U میانی
center land U خط میانی
mesial U میانی
middle deck U پل میانی
midline U خط میانی
mesal U میانی
innermost U میانی
mediums U میانی
mesne U میانی
medium U میانی
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
germinal area U قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
intermediate frequency U فرکانس میانی
tympanum U گوش میانی
center circle U دایره میانی
mid flap U فلپ میانی
middle layer U قشر میانی
middles U میانی وسطی
intermediate field U میدان میانی
midpoints U نقطه میانی
halfback U بازیگرخط میانی
intermediate U طبقه میانی
intermediate band U باند میانی
interband U باند میانی
intermediate U عضو میانی
cut splice U پیوند میانی
drop keel U تیغه میانی
mesencephalon U مغز میانی
i.f. U فرکانس میانی
midpoint U نقطه میانی
median U سکوی میانی
intermediate distribution frame U مقسم میانی
intermediate anneal U التهاب میانی
mid U میانی وسطی
halfback U بازیگر میانی
ridge rope U سیم میانی
median income U درامد میانی
interconnection U اتصال میانی
mid- U میانی وسطی
hogging U تنش میانی
dorsomedial U پشتی- میانی
lower boom U بوم میانی
intermediate plate U صفحه میانی
interphase U فاز میانی
intermediate phase U فاز میانی
intermediate oscillation U نوسان میانی
lower boom U تیرک میانی
middle insomnia U بیخوابی میانی
buffer U حافظه میانی
intermediate office U مرکز میانی
intermediate link U حلقه میانی
intermediate points U جهات میانی
neutral wire U سیم میانی
center line U خط میانی زمین
middle part U قسمت میانی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
intermediate transmitter U فرستنده میانی
center wing U بال میانی
intermediate terminal U ترمینال میانی
midsection U قطعه میانی
center section U بال میانی
neutral conductor U سیم میانی
center stripe U خط میانی زمین
intermediate image U تصویر میانی
intermediate fuse U فیوز میانی
central reserve U سکوی میانی
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
central strip U نوار میانی
middle ear U گوش میانی
intermediate contact U کنتاکت میانی
middle U میانی وسطی
tun dish throught U پاتیل میانی
middle fraction U جزء میانی
middle fraction U پاره میانی
meddle U میانی وسطی
meddled U میانی وسطی
meddles U میانی وسطی
midfield line U خط میانی زمین
bilge board U تخته میانی قایق
dermis U غشاء میانی پوست
cif U فرمت میانی معروف
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
deeper U نقطه میانی سر پیچ
deepest U نقطه میانی سر پیچ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com