Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
smoothing or smoothed varnish
U
لاک برای جلا دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
wind
U
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
winds
U
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
offset
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopped
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stops
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
bind
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
fan
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
U
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
digit
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
privacy
U
حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
intelligence
U
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
time
U
وقت قرار دادن برای
timed
U
وقت قرار دادن برای
times
U
وقت قرار دادن برای
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
bobble
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobbles
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
reference
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
telltale
U
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
return
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
U
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
puck
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
permanently
U
انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
Other Matches
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
lawn sprinkler
U
برای چمن اب دادن
microsoft
U
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
sancify
U
برای امرمقدسی تخصیص دادن
phew
U
برای نشان دادن بیزاری
phew
U
برای نشان دادن بی تابی
to atone for something
U
کفاره دادن برای چیزی
to make amends for something
U
کفاره دادن برای چیزی
to have done
U
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
benchrest
U
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
to empower somebody to do something
U
اختیار دادن به کسی برای کاری
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
microcycle
U
برای دادن زمان اجرای دستورات
authorize
U
اجازه دادن برای انجام کاری
put someone in the picture
<idiom>
U
شرایط را شرح دادن برای کسی
authorizes
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorises
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorizing
U
اجازه دادن برای انجام کاری
garden engine
U
اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
to bleed for one's country
U
برای میهن خود خون دادن
irresponsiveness
U
عدم امادگی برای پاسخ دادن
to make an effort to do something
U
تلاش کردن برای انجام دادن کاری
aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
interrupt
U
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
to try hard to do something
U
تقلا کردن برای انجام دادن کاری
processes
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
cross voting
U
رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
interrupts
U
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupting
U
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
process
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
Baa!
U
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
authorising
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorize
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
turboshaft
U
توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
authorizes
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorizing
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
waff
U
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
authorises
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
check side
U
پیچ دادن به گوی برای برگشت به عقب
burn in
U
حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
to wave one's handkerchief
U
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
form
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
loose ends
<idiom>
U
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
formed
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
development aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
development aid volunteer
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
to give somebody an ultimatum
U
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
forms
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
clock
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
intestable
U
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
PRN
U
نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
To do something prefunctorily.
U
برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
numeric
U
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
nil pointer
U
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
to vote somebody on the board of directors
U
رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
steel wool
U
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
clocks
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
graceful degradation
U
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
xylotomy
U
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
orbital injection
U
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
accuracy
U
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
indicator
U
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
alerts
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
alerted
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
cartoon design
U
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
crunching
U
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
identifier
U
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
to sweat coins
U
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
litotes
U
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line
U
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
kinematics
U
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
discharge indicator disc
U
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
inquiries
U
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry
U
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
flowchart
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
suspending
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
suspends
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend
U
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
complementation
U
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
to vote plump
U
رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
pastil
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastille
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastile
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastilles
U
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
tree
U
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
kluge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com