English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
fig leaves U لاپوش مخفی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
underground U مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
slinkier U مخفی
closets U مخفی
closeting U مخفی
closeted U مخفی
closet U مخفی
clandestine U مخفی
hid U مخفی
hush hush U مخفی
furtive U مخفی
covert U مخفی
perdu or due U مخفی
secret U مخفی
slinkiest U مخفی
concealed U مخفی
slinky U مخفی
undercover U مخفی
hidden U مخفی
hush-hush U مخفی
secrets U مخفی
occult U مخفی کردن
conceal U مخفی کردن
blind U مخفی گاه
blinded U مخفی گاه
clandestinely U بطور مخفی
blinds U مخفی گاه
covers U مخفی در بر گرفتن
hidden U مخفی شده
mole U مامور مخفی
submerging U مخفی کردن
submerges U مخفی کردن
defector in place U مامور مخفی
codes U کدهای مخفی
coverings U مخفی در بر گرفتن
submerge U مخفی کردن
submerged U مخفی کردن
secret ballot U رای مخفی
bugs U میکروفن مخفی
hideaways U مخفی گاه
secret agents U مامور مخفی
secret agent U مامور مخفی
hideaway U مخفی گاه
cover U مخفی در بر گرفتن
obscuring U مخفی کردن
obscurest U مخفی کردن
obscures U مخفی کردن
obscurer U مخفی کردن
obscured U مخفی کردن
obscure U مخفی کردن
conceals U مخفی کردن
skeleton in one's closet <idiom> U رازهای مخفی
hidden codes U رمزهای مخفی
stowaway U مسافر مخفی
hugger mugger U مخفی کردن
bug U میکروفن مخفی
submergence U مخفی سازی
plainclothesman U پلیس مخفی
stows U مخفی کردن
stowing U مخفی کردن
stowed U مخفی کردن
stowaways U مسافر مخفی
stow U مخفی کردن
hidden file U فایل مخفی
hickok belt U مخفی کردن زه
bugging U میکروفن مخفی
hidy-hole U مخفی گاه
under U مخفی درزیر
by ballot U با رای مخفی
hidey-hole U مخفی گاه
under- U مخفی درزیر
hid U مخفی شده
emissaries U مامور مخفی
covert operations U عملیات مخفی
submers U مخفی کردن
emissary U مامور مخفی
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
ballots U رای مخفی دادن
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
balloted U رای مخفی دادن
ballot U رای مخفی دادن
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
hides U مخفی نگاه داشتن
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
hide U مخفی نگاه داشتن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
huddle U مخفی کردن درهم ریختگی
huddled U مخفی کردن درهم ریختگی
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
huddles U مخفی کردن درهم ریختگی
perdue U مخفی سرباز جان فشان
huddling U مخفی کردن درهم ریختگی
perdu U مخفی سرباز جان فشان
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
hush U ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
spial U عمل مخفی انجام دادن
espial U جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
discloses U یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
hit the dirt <idiom> U خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
culling U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
backstreet U فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com