English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hull U لاشه کشتی
hulls U لاشه کشتی
hulk U لاشه کشتی
hulks U لاشه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
carnage U لاشه ها
carcase U لاشه
cadaver U لاشه
carcass U لاشه
cadavers U لاشه
biers U لاشه
bier U لاشه
carcasses U لاشه
carcases U لاشه
corse U لاشه
corpse U لاشه
corpses U لاشه
carrion U لاشه
fieldstone U لاشه سنگ
cadaverous U لاشه مانند
quarries U لاشه شکار
body U لاشه جسم
bodies U لاشه جسم
quarry U لاشه شکار
necrophilous U لاشه دوست
spalls U لاشه سنگ
carrion U لاشه گندیده
necrophagous U لاشه خوار
trunks U تنه لاشه
retired draft U لاشه برات
quarrying U لاشه شکار
rubble U سنگ لاشه
trunk U تنه لاشه
cadaveric U لاشه مانند
offal U مواد زائد لاشه
uncoursed rubble masonery U بنایی سنگ لاشه در هم
hulky U لاشه دار بدهیکل
to recover a body from the wreckage U بازیابی کردن لاشه ای از خرابه
wreckage U لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
wreckage piece U تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> U هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
hulk U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
bilge U اب ته کشتی
ships U کشتی
by water U با کشتی
hulks U کشتی
board U کشتی
on board a ship U در کشتی
vessels U کشتی
wrestling U کشتی
collier U کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
on shipboard U در کشتی
on the sea U در کشتی
on the water U در کشتی
boarded U کشتی
decked U پل کشتی
vessel U کشتی
bottoms U کشتی
decks U پل کشتی
afloat U در کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
aft U در پس کشتی
deck U پل کشتی
ship کشتی
catch U کشتی کج
argo U کشتی
ark U کشتی
foreship U سر کشتی
bottom U کشتی
puppis U کشتی دم
shipboard U صحنه کشتی
shipload U بار کشتی
bosun U افسر کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
cargoes U محموله کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
ship safety U سلامت کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
bos'n U افسر کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
shipowner U صاحب کشتی
cargo U محموله کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
shipper U محموله کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
roadstead U کشتی گاه
on board a ship U سوار کشتی
shipper U مسافر کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
fob U تحویل کشتی
bosuns U افسر کشتی
shipowner U مالک کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
propeller U پروانه کشتی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
passenger liner U کشتی مسافری
ship handling U مانور با کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
pilotage U راهنمایی کشتی
ship building U کشتی سازی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
pleasure boat U کشتی تفرجی
shipboard U کنار کشتی
wrecked U کشتی شکسته
seaway U مسیر کشتی
crewing U خدمه کشتی
ship papers U اسناد کشتی
privateer U کشتی مسلح
on shipboard U سوار کشتی
berths U خوابگاه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
double-decker U کشتی دوعرشهای
shipboard U پهلوی کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
packet boat U کشتی نامه بر
sea anchor U لنگر کشتی
pancratist U کشتی گیر
parent ship U کشتی مادر
strand U به گل نشستن کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
predial or prae U کشتی روستایی
jerque U بازرسی کشتی
amid ships U درمیان کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
foreship U دماغه کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
flag ship U کشتی پیشرو
fire ship U کشتی اتش زن
ferry boat U کشتی گذاره
alee U پناهگاه کشتی
air ship U کشتی هوایی
inboard U داخل کشتی
in the hold U در انبار کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com