Total search result: 201 (20 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
break up value U |
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
bear U |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
 |
 |
bears U |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
 |
 |
demode U |
ازمد افتاده کهنه شده |
 |
 |
frustrated cargo U |
کالای متروکه |
 |
 |
open policy U |
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود |
 |
 |
point designation U |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
 |
 |
value added U |
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |
 |
 |
delivered at frontier U |
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
panopticon U |
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود |
 |
 |
salvaged U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
salvage U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
salvaging U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
salvages U |
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |
 |
 |
cold thrust U |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
 |
 |
cold test U |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
 |
 |
moonlight fliting U |
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره |
 |
 |
fibres U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
fiber U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
fibre U |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
 |
 |
You have come out well in this photo(picture). U |
ازمد افتادن |
 |
 |
superannuate U |
ازمد افتادن |
 |
 |
QBE U |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
 |
 |
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
 |
 |
standard U |
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی |
 |
 |
standards U |
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی |
 |
 |
quantity theory of money U |
نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود |
 |
 |
bank rate U |
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود |
 |
 |
stack U |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
 |
 |
stacked U |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
 |
 |
stacks U |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
 |
 |
hiking stick U |
دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند |
 |
 |
certificate of damage U |
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود |
 |
 |
labeled cargo U |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
 |
 |
income velocity U |
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود |
 |
 |
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
 |
 |
write U |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
 |
 |
writes U |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
 |
 |
derelict U |
متروکه |
 |
 |
self abandoned U |
متروکه |
 |
 |
disuse U |
متروکه |
 |
 |
square toed U |
متروکه |
 |
 |
obsolete U |
متروکه |
 |
 |
owelty U |
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد |
 |
 |
particular lien U |
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا |
 |
 |
errors and omissions expected U |
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد |
 |
 |
superannuate U |
متروکه دانستن |
 |
 |
waif U |
مال متروکه |
 |
 |
back wardation U |
تعیین اجل برای بایع |
 |
 |
running fix U |
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه |
 |
 |
succor U |
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک |
 |
 |
succour U |
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک |
 |
 |
derelict U |
بی سرپرست کشتی متروکه |
 |
 |
short line U |
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ |
 |
 |
metronomes U |
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق |
 |
 |
sexualize U |
جنس برای چیزی تعیین کردن |
 |
 |
metronome U |
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق |
 |
 |
call a metting U |
تعیین وقت و دعوت برای جلسه |
 |
 |
electronic U |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
 |
 |
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
 |
 |
command altitude U |
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر |
 |
 |
nominate U |
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده |
 |
 |
bathometer U |
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود |
 |
 |
bibliotics U |
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان |
 |
 |
maintenance window U |
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری] |
 |
 |
nominating U |
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده |
 |
 |
advowson U |
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا |
 |
 |
nominates U |
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده |
 |
 |
service time window U |
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری] |
 |
 |
playoffs U |
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان |
 |
 |
playoff U |
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان |
 |
 |
offensive weapon U |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
 |
 |
asynchronous computer U |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
 |
 |
valued policy U |
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود |
 |
 |
command heading U |
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل |
 |
 |
photo finish U |
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده |
 |
 |
constructive placement U |
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها |
 |
 |
behind the times <idiom> U |
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی |
 |
 |
winter book U |
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد |
 |
 |
cone penetrometer U |
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها |
 |
 |
pibal U |
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد |
 |
 |
center U |
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور |
 |
 |
limits U |
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر |
 |
 |
collusion U |
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود |
 |
 |
minimim wage law U |
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد |
 |
 |
differential compression check U |
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود |
 |
 |
TCP/IP U |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
 |
 |
lagged U |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
 |
 |
lag U |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
 |
 |
lags U |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
 |
 |
drive U |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
 |
 |
drives U |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
 |
 |
break up point U |
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی |
 |
 |
Viewdata U |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
 |
 |
tan alt U |
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی |
 |
 |
shadow factor U |
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء |
 |
 |
giffen good U |
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است |
 |
 |
offset point U |
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود |
 |
 |
shake bottle U |
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد |
 |
 |
check point U |
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها |
 |
 |
BNC connector U |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
 |
 |
neoclassical theory of value U |
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید |
 |
 |
bombing height U |
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب |
 |
 |
pill pool billiard U |
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص |
 |
 |
fair trade laws U |
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت |
 |
 |
consideration U |
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین |
 |
 |
considerations U |
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین |
 |
 |
observer U |
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور |
 |
 |
carring over U |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
 |
 |
observers U |
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور |
 |
 |
alphaphotographic U |
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند |
 |
 |
structure U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structures U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structuring U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
burned U |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
 |
 |
movement credit U |
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون |
 |
 |
decca U |
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده |
 |
 |
range resolution U |
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی |
 |
 |
stud U |
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود |
 |
 |
cash crop U |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
 |
 |
authentication U |
تعیین نشانی تعیین معرف کردن |
 |
 |
truces U |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
 |
 |
annunciator U |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
 |
 |
probationer U |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
 |
 |
probationers U |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
 |
 |
this work is palling on me U |
اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود |
 |
 |
truce U |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
 |
 |
timing disc U |
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور |
 |
 |
golden handshake U |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
 |
 |
macs U |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
 |
 |
toll traverse U |
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود |
 |
 |
yard man U |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
 |
 |
mac U |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
 |
 |
metacompilation U |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
 |
 |
promotion money U |
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود |
 |
 |
debutant U |
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود |
 |
 |
wharfage U |
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی |
 |
 |
scratch file U |
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود |
 |
 |
golden handshakes U |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
 |
 |
bulk head U |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
 |
 |
corsage U |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
 |
 |
corsages U |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
high dollar value U |
قیمتی |
 |
 |
precious U |
: قیمتی |
 |
 |
high value U |
قیمتی |
 |
 |
worthlessness U |
بی قیمتی |
 |
 |
burse U |
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود |
 |
 |
appearance money U |
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود |
 |
 |
dry ginger U |
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود |
 |
 |
verification fire U |
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود |
 |
 |
prompt U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
wine palm U |
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود |
 |
 |
prompted U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
contact party U |
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود |
 |
 |
built up frog U |
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود |
 |
 |
prompts U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
dumb well U |
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود |
 |
 |
redundant U |
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود |
 |
 |
seeks U |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
 |
 |
seeking U |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
 |
 |
pontage U |
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود |
 |
 |
seek U |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
 |
 |
angular velocity sight U |
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب |
 |
 |
tasking U |
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت |
 |
 |
defaulted U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
default U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
defaulting U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
defaults U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
stoning U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
precious stone U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
At all costs . At any price . U |
به هر قیمتی که شده |
 |
 |
Without ( beyond , above ) price . U |
بی نهایت قیمتی |
 |
 |
noble metal U |
فلز قیمتی |
 |
 |
high grade steel U |
فولاد قیمتی |
 |
 |
to set no great store by U |
قیمتی ندانستن |
 |
 |
ingot U |
فلز قیمتی |
 |
 |
price support U |
حمایت قیمتی |
 |
 |
for all the world <idiom> U |
بهر قیمتی |
 |
 |
precious metal U |
فلز قیمتی |
 |
 |
agate U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
worthful U |
گرانبها قیمتی |
 |
 |
dual price system U |
نظام دو قیمتی |
 |
 |
stone U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
agates U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
valuable U |
گرانبها قیمتی |
 |
 |
price system U |
نظام قیمتی |
 |
 |
stones U |
سنگ قیمتی |
 |
 |
assessed value U |
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود |
 |
 |
payola U |
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود |
 |
 |
takedown U |
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود |
 |
 |
Good grief! <idiom> U |
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود |
 |
 |
core binder U |
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود |
 |
 |
slow pill U |
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود |
 |
 |
toner U |
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود |
 |
 |
sequential access U |
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود |
 |
 |
debutant U |
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود |
 |
 |
sub woofer U |
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود |
 |
 |
retrorocket U |
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود |
 |
 |
input/output U |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
 |