Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cut back bitumens
U
قیرهای محلول پس بریده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medium curing
U
قیرهای محلول کندگیر
slow curing
U
قیرهای محلول دیرگیر
rapid curing
U
قیرهای محلول زودگیر
smatterer
U
کسیکه بریده بریده حرف میزند
gasping
U
بریده بریده نفس کشیدن
gasp
U
بریده بریده نفس کشیدن
gasped
U
بریده بریده نفس کشیدن
staccato
U
بطور بریده بریده اداکردن
gasps
U
بریده بریده نفس کشیدن
slashed
U
بریده بریده کردن
slash
U
بریده بریده کردن
giggles
U
با نفس بریده بریده
giggling
U
با نفس بریده بریده
broken sleep
U
خواب بریده بریده
giggle
U
با نفس بریده بریده
giggled
U
با نفس بریده بریده
slashes
U
بریده بریده کردن
solutions
U
حل محلول
solution
U
محلول
solutions
U
محلول
solution
U
حل محلول
dilution
U
محلول
solvable
U
محلول
antifreezing solution
U
محلول ضد یخ
solvate
U
ماده محلول
buffer solution
U
محلول بافر
water glass
U
شیشه محلول
soild solution
U
محلول جامد
acid soluble
U
محلول در اسید
benedict's solution
U
محلول بندیکت
standard solution
U
محلول استاندارد
stock solution
U
محلول ذخیره
solid solution
U
محلول جامد
alkaline solution
U
محلول قلیایی
ammonia water
U
محلول امونیاکی
battery solution
U
محلول باتری
acid solution
U
محلول اسید
caustic solution
U
محلول سوزاور
emulsoid
U
محلول سریشمی
soluble
U
حل شدنی محلول
ideal solution
U
محلول ایده ال
cutting solution
U
محلول برش
ammonia
U
محلول امونیاک
soap solution
U
محلول صابون
buffer
U
محلول تامپون
dissolved solids
U
مواد محلول
pseudosolution
U
شبه محلول
normal solution
U
محلول نرمال
saline
U
محلول نمک
lobed
U
بریده بریده
cuts
U
بریده
edge notched
U
لب بریده
by snathces
U
بریده بریده
brokenly
U
بریده بریده
cut
U
بریده
interrupted line
U
خط بریده بریده
aromatic vinegar
U
محلول سرکه و کافور
javelle water
U
محلول هیپوکلریت سدیم
saturated solution
U
محلول سیر شده
soda solution
U
محلول جوش شیرین
metastable solution
U
محلول شبه پایدار
oleoresin
U
محلول رزین در روغن
solate
U
بصورت محلول دراوردن
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
ammonia
U
محلول یا بخار امونیاک
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
wine of opium
U
محلول تریاک وشراب
premorse
U
بریده شده
crop eared
U
گوش بریده
chop
U
ضربه بریده
gasp
U
نفس بریده
lumber
U
تیر بریده
ellipsis
U
بریده گویی
exploded view
U
منظره بریده
lumbers
U
تیر بریده
lumbering
U
تیر بریده
chop
U
پاس بریده
chopped
U
ضربه بریده
chopped
U
پاس بریده
sawn joint
U
درز بریده
sectile
U
بریده شدنی
intrenchant
U
بریده نشدنیentrench
lumbered
U
تیر بریده
dimension stone
U
سنگ بریده
gasping
U
نفس بریده
uncut
U
بریده نشده
gasped
U
نفس بریده
to pant for breath
U
بریده دم زدن
cluttering
U
بریده گویی
gasps
U
نفس بریده
bonnyclabber
U
شیر بریده
salvolatile
U
محلول معطر اب امونیاک والکل
solute
U
جسم حل شده موجود در محلول
syrups
U
محلول غلیظ قندی دارویی
alkali proof
U
مقاومت محلول سوزش اور
supersaturated solution
U
محلول فوق سیر شده
sirup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
supersaturated solution
U
محلول ابر سیر شده
syrup
U
محلول غلیظ قندی دارویی
cn solution
U
محلول گاز اشک اور
ether extract
U
ماده الی محلول دراثر
parings
U
ناخن بریده شده
paring
U
ناخن بریده شده
brokenly
U
بطور شکسته یا بریده
to fall off
U
سواشدن بریده شدن
shoot set
U
پاس تیز یا بریده
mutilated
U
اندام بریده مغلوط
dissevere
U
جداشدن بریده شدن
pickling
U
غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
saponated
U
صابون زده دارای محلول صابونی
pigments
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
suspensoid
U
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
anodization
U
به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
pigment
U
رنگ غیر محلول ماده رنگی
to turn
U
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
to turn sour
U
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
to go off
[ British E]
U
بریده شدن
[آشپزی و غذا]
skives
U
قسمت بریده چرم نواره
julienne
U
ابگوشت سبزیجات بریده شده
skiving
U
قسمت بریده چرم نواره
skive
U
قسمت بریده چرم نواره
skived
U
قسمت بریده چرم نواره
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
fibrin
U
ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
exploded view
U
منظره شکافته شده مدل بریده
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
to paynize wood
U
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
cut brackets
U
[تکه ای از تخته ی بریده شده با تیر یک طرف گیردار]
dimension stone
U
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
U
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
scrap book
U
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
to halve two timbers
U
دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
LCD
U
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
x cut crystal
U
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
stencil
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling
U
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
click art
U
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
flowchart
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
selection
U
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selections
U
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
flow diagram
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
head-shrinker
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
scrapbooks
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
pasting
U
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
scrapbook
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
pasted
U
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste
U
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pastes
U
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
biased fabric
U
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
wafer
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers
U
یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
slurry
U
تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
solvate
U
حل شدن محلول شدن
brussels
U
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com