English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
walloping U قوی دارای صدای ضربت
wallopings U قوی دارای صدای ضربت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whacks U صدای ضربت ضربت
whack U صدای ضربت ضربت
whomp U صدای ضربت بلند
whomp U با صدای بلند ضربت زدن
swishes U صدای ضربت تازیانه باهوش
swishing U صدای ضربت تازیانه باهوش
swish U صدای ضربت تازیانه باهوش
swished U صدای ضربت تازیانه باهوش
rustler U دارای صدای خش خش
rustlers U دارای صدای خش خش
squibs U دارای صدای فش فش
rattly U دارای صدای تق تق
whizzer U دارای صدای غژ
squib U دارای صدای فش فش
crepitant U دارای صدای خش خش
low-key U دارای صدای گرفته
screecher U دارای صدای گوشخراش
stridulatory U دارای صدای گوشخراش
clear voiced U دارای صدای صاف
wheeziest U دارای صدای خرخر
screaky U دارای صدای گوشخراش
stridulous U دارای صدای گوشخراش
wheezy U دارای صدای خرخر
stentorophonic U دارای صدای رسا
stentorophonic U دارای صدای بلند
wheezier U دارای صدای خرخر
strident U دارای صدای مزاحم
osteal U دارای صدای استخوان
rattletrap U دارای صدای تق تق لغزنده
high toned U دارای صدای زیر
low key U دارای صدای گرفته
stridently U دارای صدای مزاحم
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
splashing U دارای صدای چلب چلوب
splash U دارای صدای چلب چلوب
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
basset horn U قره نی دارای صدای تنور
tweeter U بلندگوی دارای صدای ناهنجاروگوشخراش
piccolo U فلوت دارای صدای زیر
splashy U دارای صدای چلپ چلوپ
loudmouthed U وراج دارای صدای بلند
saxtuba U شیپور برنجی دارای صدای بم
piccolos U فلوت دارای صدای زیر
splashes U دارای صدای چلب چلوب
throatier U دارای صدای گرفته وخشن
throatiest U دارای صدای گرفته وخشن
raspy U دارای صدای گوش خراش
silvern U دارای صدای نقره سیمین
soft spoken U دارای صدای نرم وملایم
stertorous U دارای صدای خرخر وخس خس
soft-spoken U دارای صدای نرم وملایم
stridulous or lant U دارای صدای گوش خراش
squishy U دارای صدای ترق وتروق
throaty U دارای صدای گرفته وخشن
squeaker U دارای صدای شبیه جغد یا موش
squeaky U جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
sonic boom U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic booms U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
shocks U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
twangy U دارای صدای دنگ دنگ تودماغی
ticker U دارای صدای تیک تیک تلگراف
jingly U دارای صدای جرنگ جرنگ
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
biffing U ضربت
biffed U ضربت
biffs U ضربت
biff U ضربت
thwack U ضربت
thwacked U ضربت
hewed U ضربت
batted U ضربت
hew U ضربت
ding U ضربت
percussion U ضربت
dinge U ضربت
dint U ضربت
bat U ضربت
bats U ضربت
thwacking U ضربت
thwacks U ضربت
buffets U ضربت
thump U ضربت
thumps U ضربت
buffs U ضربت
buff U ضربت
skelp U ضربت
slipe U ضربت
thumped U ضربت
knoit U ضربت
pounded U ضربت
jow U ضربت
buffeted U ضربت
larrup U ضربت
slapped U ضربت
buffet U ضربت
slap U ضربت
buffeting U ضربت
jar U ضربت
inflicter U ضربت زن
strokes U ضربت
stroked U ضربت
stroke U ضربت
bump U ضربت
strikes U ضربت
blows U ضربت
thumping U ضربت
stroking U ضربت
inflictor U ضربت زن
whang U ضربت
shocked U ضربت
canvassing U ضربت
canvasses U ضربت
canvassed U ضربت
shock U ضربت
canvass U ضربت
shocks U ضربت
pounds U ضربت
pounding U ضربت
plunk U ضربت
coups U ضربت
slaps U ضربت
concussion U ضربت
slapping U ضربت
hews U ضربت
jars U ضربت
jarred U ضربت
coup U ضربت
hewing U ضربت
blow U ضربت
strike U ضربت
pound U ضربت
skelpit U ضربت
infliction U ضربت زنی
jabbed U ضربت بامشت
slam U ضربت سنگین
inflictor U ضربت اور
hack U ضربت بریدن
hacked U ضربت بریدن
jabbing U ضربت بامشت
swipe U ضربت سخت
swiped U ضربت سخت
jab U ضربت بامشت
slams U ضربت سنگین
traumatism U اثر ضربت
to lay in U ضربت زدن
pash U ضربت خردکننده
slamming U ضربت سنگین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com