Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
power of a point
U
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
the power of a point with respect to a circle
U
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pi
U
نسبت پیرامون به شعاع دایره
center face off spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
azimuth
U
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
pericynthian
U
نزدیکترین نقطه مسیرفضاپیما نسبت به کره ماه
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
offset point
U
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
epicycloid
U
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
quadrant
U
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
pendant
U
سر ترنج
[کلاله]
[سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
epicycle
U
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
quadrant
U
ربع دایره ربع محیط دایره
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
roundel
U
دایره
circling
U
دایره
agency
U
دایره
agencies
U
دایره
disk
U
دایره
roundle
U
دایره
rondel
U
دایره
rondelle
U
دایره
circles
U
دایره
subdivision
U
دایره
tambourine
U
دایره
tambourines
U
دایره
compass
U
دایره
recurring curve
U
دایره
rhomb
U
دایره
circle
U
دایره
Dingbat
U
دایره
circled
U
دایره
disks
U
دایره
circuits
U
دایره
divisions
U
دایره
circuit
U
دایره
spheres
U
دایره
fields
U
دایره
sphere
U
دایره
fielded
U
دایره
departments
U
دایره
division
U
دایره
department
U
دایره
field
U
دایره
quadrant
U
چهار یک دایره
compass
U
وسعت دایره
cash office
U
دایره صندوق
circumference
U
محیط دایره
fascias
U
دایره زنگی
fascia
U
دایره زنگی
circumferences
U
محیط دایره
lobes
U
دایره سازی
quadrant
U
ربع دایره
circlet
U
دایره کوچک
diffusion circle
U
دایره پخش
diallist
U
دایره ساز
tambourines
U
دایره زنگی
cyclometer
U
دایره سنج
cycloidal
U
وابسته به دایره
tambourine
U
دایره زنگی
limbs
U
دایره مدرج
limb
U
دایره مدرج
lobe
U
دایره سازی
colure
U
دایره متقاطعه
color circle
U
دایره رنگها
cirque
U
دایره کوچک
circlets
U
دایره کوچک
sections
U
گروه دایره
diameters
U
قطر دایره
tactile circle
U
دایره بساوشی
diameter
U
قطر دایره
small circle
U
دایره صغیره
spheral
U
بشکل دایره
stress circle
U
دایره تنش
meridians
U
دایره نیمروز
timbrel
U
دایره زنگی
meridians
U
دایره طول
meridian
U
دایره نیمروز
sextant
U
یک ششم دایره
semidiameter
U
شعاع دایره
section
U
گروه دایره
vertical circle
U
دایره قائم
meridian
U
دایره طول
domains
U
حوزه دایره
encyclopedias
U
دایره المعارف
encyclopedia
U
دایره المعارف
encyclopaedias
U
دایره المعارف
turning circle
U
دایره گردش
rhumb
U
دایره افقی
domain
U
حوزه دایره
roundest
U
دایره وار
round
U
دایره وار
semi circle
U
نیم دایره
circled
U
محیط دایره
branch
U
دایره قسمت
branches
U
دایره قسمت
chord
U
وتر دایره
hemicycle
U
نیم دایره
great circle
U
دایره عظیمه
circulars
U
دایره وار
adjutant general
U
دایره پرسنل
perimeter
[circumference]
of a circle
U
محیط دایره
encyclopedic
U
دایره المعارفی
hour circle
U
دایره ساعتی
center circle
U
دایره میانی
radius
U
شعاع دایره
absolutes
U
دایره نامحدود
absolute
U
دایره نامحدود
circling
U
محیط دایره
half round
U
نیم دایره
gyre
U
گردش دایره
growth ring
U
دایره رشد
growth ring
U
دایره سالیانه
circles
U
محیط دایره
circular
U
دایره وار
equinoctial colure
U
دایره اعتدال
north circle
U
دایره شمالگان
pitch circle
U
دایره گام
ecliptic
U
دایره البروج
orbiculate
U
دایره وار
sector
U
قطاع دایره
circle
U
محیط دایره
pericycle
U
دایره محیطیه
circular arc
U
کمانی از دایره
discobolus
U
دایره انداز
sectors
U
قطاع دایره
timbre
U
دایره زنگی
mohr's circle
U
دایره موهر
Equator
U
دایره استوا
mohr's circle
U
دایره مور
azimuth circle
U
دایره سمتیه
eclipic
U
دایره البروج
encyclopaedia
U
دایره المعارف
orbicularly
U
دایره وار
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
tambourine
U
دایره زنگی زدن
orbited
U
دایره وارحرکت کردن
orbits
U
دایره وارحرکت کردن
small circle
U
دایره صغیره سماوی
hrowing circle
U
دایره پرتاب دیسک
foot
U
دایره اول هدف
circlet
U
دایره وارحرکت کردن
orbit
U
دایره وارحرکت کردن
tambourines
U
دایره زنگی زدن
drawing curve
U
شابلون دایره و منحنی
celestial meridian
U
دایره نیمروز سماوی
relocation clock
U
دایره تنظیم هدف
trolls
U
دایره وارحرکت کردن
cycloid
U
شبیه دایره منحنی
relocation clock
U
دایره تنظیم تیر
great circle route
U
کمان دایره عظیمه
obliquity of ecliptic
U
میل دایره البروج
gold
U
دایره مرکزی هدف
golds
U
دایره مرکزی هدف
great circle
U
دایره عظیمه سماوی
encyclopaedist
U
نویسنده دایره المعارف
center of quarter circles
U
مرکز یک چهارم دایره ها
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com