English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
approvingly U مصوبه
approved U مصوبه
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
regulation U مقررات
measure U مقررات
disposition U مقررات
precept U مقررات
precepts U مقررات
provisions U مقررات
arrangement U مقررات
regulations U مقررات
requirement U مقررات
arrangements U مقررات
infraction U نقض مقررات
by rule U طبق مقررات
by law U طبق مقررات
instruction for assembly U مقررات نصب
laws of the game U مقررات مسابقه
trancscendent U ماورای مقررات
military doctorine U مقررات نظامی
mounting instruction U مقررات نصب
government regulation U مقررات دولتی
standard specification U مقررات استاندارد
operating instruction U مقررات کار
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
ordinances U مقررات محلی
ordinance U مقررات محلی
The regulations in force . U مقررات جاری
army regulation U مقررات ارتشی
holding U نقض مقررات
control measures U مقررات کنترلی
officialism U رسمیت مقررات اداری
red tape U مقررات دست و پاگیر
instituted U اصل قانونی مقررات
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
instituting U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
institute U اصل قانونی مقررات
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
illegally U برخلاف قانون و مقررات
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
manual U مقررات کتاب راهنما
lodge-books U کتاب مقررات معماری
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
pandect U قوانین
regulations U قوانین
conflict of laws U تعارض قوانین
written laws U قوانین مدون
conflict of lows U تعارض قوانین
codex U مجموعه قوانین
competition rules U قوانین رقابت
company law U قوانین شرکت
codification U تدوین قوانین
zipf's laws U قوانین زیف
interpertation of laws U تفسیر قوانین
codification U وضع قوانین
forest laws U قوانین جنگل
korte's laws U قوانین کرت
labor laws U قوانین کار
rules of the roads U قوانین دریانوردی
rules of engagement U قوانین درگیری
remedial statutes U قوانین اصلاحی
maritime law U قوانین دریایی
rules of chess U قوانین شطرنج
mendelian laws U قوانین مندل
rules committee U کمیته قوانین
murphy's laws U قوانین مورفی
permissive legislation U قوانین مخیره
promulgation of the laws U انتشار قوانین
kepler's laws U قوانین کپلر
kepler laws U قوانین کپلر
doctorine U قوانین اصلی
succession law U قوانین وراثت
statue law U قانون یا قوانین
explanation of laws U شرح قوانین
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
gas laws U قوانین گازها
hague rules U قوانین لاهه
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
infraction of rules U نقض قوانین
inland rules U قوانین داخلی
rules of the roads U قوانین راه
joule's laws U قوانین ژول
radiation laws U قوانین تابش
gunnery U قوانین تیراندازی
admiralty law U قوانین دریایی
statute book U قوانین موضوعه
administrative law U قوانین اداری
code U مجموعه قوانین
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
under these rules U بموجب این قوانین
military justice U قوانین جزایی ارتش
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
physical U که قوانین نرخ بیت
punitive article U قوانین جزایی ارتش
company law U قوانین مربوط به شرکتها
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
child labor laws U قوانین کار کودکان
codification U جمع وتدوین قوانین
codification U گرد اوری قوانین
gunnery U قوانین تیر توپخانه
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
copyright U محدود شده با قوانین کپی
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
validated U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validate U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
validating U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com