Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rules of engagement
U
قوانین درگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heads up
U
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
contention
U
درگیری
contentions
U
درگیری
engagement
U
درگیری
contretemps
U
درگیری
engagements
U
درگیری
involvement
U
درگیری
disengagement
U
قطع درگیری
engagements
U
درگیری با دشمن
braked
U
قطع درگیری
jaw clutch coupling
U
درگیری دندانه
braking
U
قطع درگیری
brakes
U
قطع درگیری
brake
U
قطع درگیری
engagement
U
درگیری با دشمن
self involvement
U
خود- درگیری
brush with the law
<idiom>
U
درگیری با قانون
set-tos
U
مشت بازی درگیری
break off position
U
نقطه قطع درگیری
set-to
U
مشت بازی درگیری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
set to
U
مشت بازی درگیری
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
cease engagement
U
درگیری را قطع کنید
coupling
U
جفت شدگی اتصال درگیری
rules of engagement
U
روشهای درگیری پدافند هوایی
catalytic
U
ترغیب کننده دشمن به درگیری
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
cease engagement
U
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
engagement control
U
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
tactical reconnaissance
U
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gates
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liners
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
liner
U
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
igo
U
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
fewer
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
bullying
U
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bully
U
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
few
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
bullies
U
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
bullied
U
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف
fewest
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
heading crossing angle
U
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
armed peace
U
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
tied on
U
در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
pandect
U
قوانین
regulations
U
قوانین
zipf's laws
U
قوانین زیف
administrative law
U
قوانین اداری
rules of the roads
U
قوانین راه
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
codification
U
تدوین قوانین
admiralty law
U
قوانین دریایی
codification
U
وضع قوانین
written laws
U
قوانین مدون
statute book
U
قوانین موضوعه
permissive legislation
U
قوانین مخیره
succession law
U
قوانین وراثت
radiation laws
U
قوانین تابش
gunnery
U
قوانین تیراندازی
statue law
U
قانون یا قوانین
hague rules
U
قوانین لاهه
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
kepler laws
U
قوانین کپلر
kepler's laws
U
قوانین کپلر
korte's laws
U
قوانین کرت
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
labor laws
U
قوانین کار
maritime law
U
قوانین دریایی
mendelian laws
U
قوانین مندل
murphy's laws
U
قوانین مورفی
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
inland rules
U
قوانین داخلی
infraction of rules
U
نقض قوانین
rules committee
U
کمیته قوانین
codex
U
مجموعه قوانین
company law
U
قوانین شرکت
competition rules
U
قوانین رقابت
conflict of laws
U
تعارض قوانین
conflict of lows
U
تعارض قوانین
rules of chess
U
قوانین شطرنج
doctorine
U
قوانین اصلی
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
explanation of laws
U
شرح قوانین
forest laws
U
قوانین جنگل
gas laws
U
قوانین گازها
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
code
U
مجموعه قوانین
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
physical
U
که قوانین نرخ بیت
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
codification
U
جمع وتدوین قوانین
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
under these rules
U
بموجب این قوانین
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
codification
U
گرد اوری قوانین
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
LCP
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
format
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
link
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
formats
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
rules of road
U
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
scramble
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambled
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambling
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambles
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
validated
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
illegal
U
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
validates
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validating
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
transferring
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
validate
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
combats
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
combating
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combated
U
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
transformational rules
U
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
operation
U
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
r.s.c
U
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
boolean operation
U
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
illegal
U
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com