English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
ballistic U وضع حرکت گلوله
ballistic U علم حرکت گلوله
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
nodal U واقع درنزدیک گره
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
pelvic U واقع درنزدیک لگن خاصره
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
hovering ceiling U حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
pandect U قوانین
regulations U قوانین
rules of the roads U قوانین راه
kepler laws U قوانین کپلر
kepler's laws U قوانین کپلر
rules of engagement U قوانین درگیری
admiralty law U قوانین دریایی
rules of chess U قوانین شطرنج
korte's laws U قوانین کرت
administrative law U قوانین اداری
doctorine U قوانین اصلی
rules committee U کمیته قوانین
joule's laws U قوانین ژول
interpertation of laws U تفسیر قوانین
gas laws U قوانین گازها
forest laws U قوانین جنگل
succession law U قوانین وراثت
statue law U قانون یا قوانین
statute book U قوانین موضوعه
hague rules U قوانین لاهه
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
gunnery U قوانین تیراندازی
explanation of laws U شرح قوانین
infraction of rules U نقض قوانین
inland rules U قوانین داخلی
remedial statutes U قوانین اصلاحی
company law U قوانین شرکت
labor laws U قوانین کار
promulgation of the laws U انتشار قوانین
code U مجموعه قوانین
written laws U قوانین مدون
conflict of laws U تعارض قوانین
permissive legislation U قوانین مخیره
zipf's laws U قوانین زیف
mendelian laws U قوانین مندل
conflict of lows U تعارض قوانین
competition rules U قوانین رقابت
maritime law U قوانین دریایی
murphy's laws U قوانین مورفی
codification U تدوین قوانین
rules of the roads U قوانین دریانوردی
radiation laws U قوانین تابش
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
codification U وضع قوانین
codex U مجموعه قوانین
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
codification U جمع وتدوین قوانین
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
under these rules U بموجب این قوانین
company law U قوانین مربوط به شرکتها
punitive article U قوانین جزایی ارتش
codification U گرد اوری قوانین
physical U که قوانین نرخ بیت
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
child labor laws U قوانین کار کودکان
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
military justice U قوانین جزایی ارتش
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
gunnery U قوانین تیر توپخانه
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
copyright U محدود شده با قوانین کپی
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
transfers U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
transferring U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
validate U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
validating U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com